تا حالا شده احساس کنید دیگه همسرتون رو دوست ندارید و واقعا از همصحبتی باهاش هم لدت نمیبرید؟اینجور مواقع چیکار میکنید که آرامش به زندگیتون برگرده؟ما مدتیه مدام با هم بد اخلاقی میکنیم.کسی تجربه ای داره؟
بله همین الان ،بااون بدبختی خونه تمیز کردم فرشم که نششستم شامپو کششیدم تشک اورد انداخت روی سینی چای لیوان چپه شد رو فرش اعصابم بهم ریخت
من نشده فک کنم دوسش ندارم ، ولی پیش اومده که توی اوج بدبختی دیدم که واسه خودشه و اصن حواسش به من نیست ، الان بعدِ چهارسال اگه دلم میگیره دیگه دنبالش نمیگردم تنهاتنها گریه میکنم آروم میشم
کلا احساس میکنم اشتباهه زندگیم باهاش‌یه پسر ۴ ساله داریم.همه چی ظاهرا خوبه.اما مدتیه عشقی تو دلم نیست .اون نیازهای خونه رو براورده میکنه اما احساس میکنم از رو وظیفست نه علاقه.
امشب پرده رو تنهایی اتو کردم‌دادم بهش وصل کنه اینقد غر زد اعصابمو بهم ریخت😓
همین الان اصلا دوسش ندارم اصلا از همه مردا بدم میاد حس بدیه
ما قبلا بدون دوستت دارم از هم جدا نمیشدیم اما مدتیه اینقدر جرو بحث داشتیم که جفتمون بد شدیم.سلام میگیم خداحافظ ساده خیلی ساده حتی مثل دو تا دوست دوررر.حتی تماس هم داشته باشیم در حد رفع مشکلمونه.نه جمله محبت تمیز و دلگرم کننده
چی میشد شوهر نمیکردیم اه
نمیدونم چرا تو زندگی گاهی پیش میاد دعوا پشت دعوا اتفاق میفته آدم دلسرد میشه منم گاهی وقتا اینجوری شدم ولی مثلا یه برنامه میریزم سورپرایزش میکنم خونه رو رمانتیک میکنم اینجوری اونم مهربون و نرم میشه بعد میشینیم درباره همه چی اروم باهم صحبت میکنیم حل بشه باور کن از فرداش حس میکنیم خیلی بهم نزدیکتر شدیم
من ازوقتی بچه دومو باردارشدم کلن ازچشم افتاده دیگه حفظ ظاهرمیکنم فقط والا که عین چی ازچشم افناده دوس ندارم اصن باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
