2726

بچها من دقیقا پنج شنبه هفته پیش سیبیلامو شمع انداختم😅

بعد بقیه ی صورتمو تیغ زدم.

حالا اونجاهایی که با شمع بوده و اونجاهایی که تیغ زدم،دقیقا برابر باهم رشد کردن😐😐😐 با سرعت نور😩

دستمم یه جاهاییشو با موم زدم،بقیه شو با پودر موبر...

اونام دقیقا برابر باهم رشد کردن،

درضمن من عمدی اینجوری کردم،چون هرسری میدیدم زود موها درمیان،خاستم ببینم حسم درسته یا نه😐

تو این یک هفته تقریبا دومیل رشد کردن،هم جایی که با موم زده بودم هم جایی که تیغ و پودر موبر زدم

از هرکی پرسیدم گفته وقتی موم میندازه تا یکماه مو درنمیاد،ولی از من اینجوریه،

حالا رشد موهای سرم این قدر زیاد نیستا😒


میشه برا ارامش دلم یه صلوات بفرستی 😔                   خداجونم تنهام نذار😢💔

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

دقیقا منم همینجورم متاسفانه یبار برا عقدم رفتم کل بدن مومک قبلش فقط پاهام و دستامو میرفتم بنده خدا تا منو دید گفت خداییش سخته یپامو موم مینداخت ربع ساعت استراحت میکرد 😑😑😑😭😭😭

 زنی که صاحب فرزند نمیشد؛ پیش پیامبر زمانش می‌رود و میگوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه...پیامبر دعا میکند ، وحی میرسد که آن زن را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و میرود.سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید  که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش میبیند.با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد؟او که بدون فرزندخلق شده بود!؟وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند، از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزويت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن ....هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست!زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.ای کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا. یدونه صلوات مهمونم میکنی🌷🌷

شاید سرکن کردی. درست انجامش ندادی

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730