همه ماها تو طول زندگیمون ی خاطره سختی داریم ک شاید اون زمان واقعا عذاب اور بوده ولی الان با یاداوریش میخندیم.بیایین تعریف کنیم اولیشم خودم
اولی ک ازدواج کرده بودیم وسیله حمل ونقل نداشتیم اوضاع مالی هم خراب بودخلاصه دایی شوهرم دلش سوخت ی موتورترکیده داشت داد بهمون روکششم کلا پاره بود من وشوهرمم بااعتماد بنفس کامل هرشب میرفتیم دور میزدیم یک صدای هم میداددددد قارقار یعنی کل شهرمون مارو بااون موتور تدکیده دیده بودن یسری هم بنزین تموم کرد وسط خیابون گذاشتیمش پشت وانت اوردیمش خونه😂😂
هنوز ب خاطرات م نپیوسته 😁😁
یبارم خالم پاشنه کفشش در اومد گرفت پاشنه اون یکی کفششم برید همونجوری پاش میکرد😂😂
هنوز سختیه زندگیم باقی مونده😐😂
اوایل ازدواج شوهرم بیکاربود . پول خرجی نداشتیم هر وقت خونه بابام یا پدر همسرم میرفتیم همه چی میدادن بیاریم خونمون حتش شامپو و پودر لباسشویی😃😃
بخاطر اینکه بابام مغازه خریده بود خیلی تو فشار بودیم همه دوره نوجوونیم پول لباس درست حسابی نداشتیم همش حسرت میخوردم که تیپ بزنمو خوشگل بگردم ولی نمیشد😳
تا چندسال پیش که دیگه وضع مالی بابام خوب شد که همون موقع ازدواج کردم و حالا شوهرم بی پوله😳😭😭
یه دفعه تو اوج بی پولیمون رفتیم عطاری جوشونده بخرم برا اینکه شبا بتونم بخوابم. خلاصه خانمه کلی علف باهم قاطی کرد و وزن کرد و گفت میشه بیست تومن. وای یهو ته دلم هری ریخت پایین. کلا ما بودیم و سی تومن پول😑 اون شب رو کامل گریه کردم تازه خونه پدرشوهرمم دعوت بودیم کلی هم برا اونا گفتم و گریه کردم. مال شش سال پیشه این ماجرا و برای هممون خاطره شده
من اگه بقیه بزارن کلا آدمی هستم که میگم هرچه پیش آیدخوش آید.سازگارم غصه چیزیونمیخورم ولی بقیه نمیزارن
بچه بودیم اون مدقع عیدی ده تومنی بیست تومنی صدتومنی نو میدادن!
داییم از این پولها اندازه سه هزارتومن بهمون داد منم رفتم همشو چیپس خریدم چون خیلی نو بود فروشنده گفت عیدی هاته؟ 😏 گفتم اره و قرمز شدم و چیپس رو برداشتم اومدم... اون موقع ها چیپس نهایتا 500 تومن بود شایدم کمتر!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
