2726

به منم کمک کنید دوستان خیلی بی زبونم، روم نمیشه مبگم زشته طرف ناراحت میشه جواب ندم، اما دو روز پیش خونه مادرشوهرم بودیم حس میکردم مادرشوهرم یجوری شده اخلاقش، خاهرشوهرم و بچه هاشم اونجا بودن، کم کم داشتیم حاضر میشدیم که برگردیم دیدم مادرش داره به شوهرم میگه فلانی گفته نوه دختری و پسری هیچ فرقی نداره و جفتش شیرینن ، مبگفت منم بهش گفتم من که هنوز نوه پسرم نیومده ولی اگر هرجور باشن هرکدوم شیرینتر باشن من رک میگم، لحنش با قیض بود میگم کلا ناراحت بود ب من محل نمیداد ، شوهرم چیزی بهش نگفت منم هیچی نگفتم، ضمنن برا نوه های دختریش جونش درمیاد، در حد مرگ انقدر که اون نوش که بزرگتره جوابشو با بی ادبی یک و یکدست میده و بی احترامی میکنه اما بازم مادرشوهرم ساکت میشه و خیلی خودشو حقیر کرده .اگر من ی روزی مادذبزرگ بشم اصلن اجازه نمیدم نوم داد بزنه رو سرم، اونم نوه نه سالم! خلاصه که گفت هرکدوم شیرینتر باشه رک میگم، گفت پدر مادر بچه باعث میشن یه یچه مهر داشته باشه یا نه، دلم میخاست یه جوابی محترمانه بدم خیلی بهم برخورد قشنگ حس کردم منظورش اینه که بچه های شما شیرینی ندارن و محبت ندارم بهشون، هنوز به حرفش فکرمیکنم ناراحت میشم واقعا دلم شکسته، حالا من رفتم براش غذا درست کردم ظرفاشو شستم بردم اوردم .

برای سلامتی بیماران روح و روان صلوات بفرست اگر دوست داری عزیز دل💓

[QUOTE=51110089]به منم کمک کنید دوستان خیلی بی زبونم، روم نمیشه مبگم زشته طرف ناراحت میشه جواب ندم، اما دو روز پیش خ ...[/QUO

 

سلام عزیزم خودت رو ناراحت نکن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد وگرنه به زور بخوان دوسش داشته باشن به درد نمیخوره . شما عوضش میتونی بگی  خانواده من هنوز که بچه ندارم خاطرخواهشا  چقدر دوسش دارن عشق باید ذاتی باشه به خاطر خود طرف باشه وگرنه کسی که خوب باشه همه دوست دارن. درعوض اینکه بچه ها شما رو کمتر دوس داره چون شماها رو دوست نداره میتونی بگی شما پسرتون  رو  کم دوست دارید در ثانی نمیتونید نوه تون رو   دوست داشته باشید . بگید در عوض مادر من عاشق منه بچه منم عاشقانه دوست داره

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

خود منم یه مشکل دارم لطفا کمکم کنید من تقریبا سه ماه دیگر عروسیم آرایشگاه انتخاب کردم حالا مادرشوهرم برگشته میگه  تو آرایشگاه شما جا هست خواهر شوهرم بیاد اونجا بعد اونجا ما قراره بریم باغ اونم با خودمون ببریم بعد باهاش بیایم تالار . درصورتی که من دوست ندارم سرخر داشته باشم خودم و شوهرم باشیم چه جوابی بدم تا خودشون رو به ما نندازن  هم اینکه ناراحت نشن  

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
خود منم یه مشکل دارم لطفا کمکم کنید من تقریبا سه ماه دیگر عروسیم آرایشگاه انتخاب کردم حالا مادرشوهرم ...

بنظرم به شوهرت بگو دوست نداری که باهاتون بیاد طرف، بگو اخه کدوم عروس داماد یکیو راه انداخته دنبالش که ما بخایم دومیش باشیم، بگو شب ب این مهمی شاید بخایم تو ماشین چیزی بگیم حرفی حدیثی،بگو میخام راحت باشیم،والا چکاریه

برای سلامتی بیماران روح و روان صلوات بفرست اگر دوست داری عزیز دل💓
2728
خود منم یه مشکل دارم لطفا کمکم کنید من تقریبا سه ماه دیگر عروسیم آرایشگاه انتخاب کردم حالا مادرشوهرم ...

اگر نیومدنش شدنی نیست یعنی به احتمال قوی میخاد بیاد بگو کار ارایشش که تموم شد شوهرت ببره برسونتش تالار،حالا اگر بخاد توی ارایشگاه با شما باشه و اونجا کار ارایششو انجام بده بذار باشه زیاد سخت نگیر این قضیه رو، ولی حتما بگو یکی ببره برسونتش تالار که شما برین ب کاراتون برسین

برای سلامتی بیماران روح و روان صلوات بفرست اگر دوست داری عزیز دل💓

سلام

من كه يني انقدر نفرت دارم از خواهرشوهرم ك هرچي بگم كمه انقدر كه موذيه خيلي زيركانه فقط تيكه ميندازه به اصطلاح با پنبه سر ميبره جوريكه به بخواي ناراحت شي به روش بياري ميگه وا من منظورم تو نبودي و آدم بد قصه باز تو ميشي

فقط بلده من من كنه من فلانم بيسارم اخه هيچي هم نيس ادم نسوزه كل خانواده هم همچين هواشو دارن و گوش به فرمانشن كه نگم براتون دختره ٣٣سالشه هنوز عروسي نكرده هروقتم بحث بيفته حرف از صف طولانيه خواستگاراش ميزنه :)

جوريه كه وقتي اون نيست خواهرشوهربزرگم يه موقع ازم تعريف ميكنه كاري ميكنم تشكر ميكنه ولي اون وسطيه موذي بودني جرئت نميكنن كلمه اي حرف بزنن 

انقدر ازشون بدم مياد دو هفته يه بار ميرم خونشون هربارم غر ميزنن كه چرا دير ب دير مياييد 

حالا باز خداروشكر رام يكم دوره ميتونم بهونه ي دور بودن راهو بگيرم وگرنه كه مجبور بودم همش ببينمشون

متاسفانه الان شوهرم ديد دارم چي مينويسم و ناراحت شد منم حسم رفت بيشتر حرف بزنم حالا بعدا حرف ميزنم بلكم يكم خالي شم😝

سلام .....

من پدرم سر یه کلاهبرداری با داییم حرف نمیزنه داییم پول بابامو بالا کشیده....

حالا یه مدت شوهرم خونه پدرمکمتر رفت آمد میکرد ....مادر شوهرم گفت مشکل چیه گفتم یکم‌ دلخورن از هم....

گفت اصلا بابات چرا با خوانواده‌ مادرت حرف نمیزنه؟؟؟؟


خییییلی سوختم هااااا....منم گفتم اونا زندگی خودشونه هیچکس نمیتونه دخالت کنههههه.....


بعد سریع گفت اها آره والا هیچکس نمیتونه چیزی بگه....!!!!



سلام دوستای عزیز .منم اخلاقم جوریه ک نمیتونمتو روی بزرگتر خودم چیزی بگم یا جواب حرف بی منطقشو بدم مخصوصن اینکه طرف مقابلم  درمقام مادر باشه اونم مادرهمسرم .ولی انگار داره از این اخلاق خودم خسته میشم و زده میشم چون طرفم قدر خوبیو نمیدونه وداره سواستفاده میکنه و من نمیتونم از حقم دفاع کنم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730