امروز اصن جون نداشت سرکار نرفت غذا درست حسابی همنخورد😔 الان خابید دلم پیششه! اما گاهی هم ناراحت میشم😕چون صبح تا شب سرکاره تمرینمداره همش احساس میکنم یجورایی نگران اینه که یوقت غر نزدمسر این موضوع که نمیتونه پیشم باشه ،بیچاره البته هم میترسه من ناراحت شم ار رفتاراش معلومه هی میخاد قانعم کنه هی داره ماستمالی میکنه هی حرفای خوب میزنه واقعا احساس میکنم داره گولممیزنه مثهبچه ها هی سریع قربون صدقم میره ب دلم نمیشینه حرفاش اصن!!! بنظرتون من ازینکارش باید ناراحت شم بگم برای منوقت نمیزاری؟ یا بهش زمان بدم چون واقعا گاهی حس میکنم میخاد از دستم در بره 😔 شایدم منگیجم نمیدونم
من فقط خاستم یچیز بنویسم ارومشم دوستان حوصله نداریننخونین❣️