لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*
لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
کامنت اولی های عزیز، در صورت برخورد با تاپیک های جنجالی هیجان خود را حفظ کرده و از نوشتن جمله ی زشت و نامطبوع "الان میان می خورنت" استفاده نکنید، خوشبختانه تا کنون هیچ گزارشی در ایران مربوط به آدم خواری و خصوصا زنده خواری ارائه نشده است.
لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*
شعرت نشون میده تو هم پسری...در ضمن کدوم شرع و احکامی گفته ک آقا تو این سایت نباشه؟
خنده دار بود مرسی👋
لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*
لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*