چهار ماه عروسی گرفته پریشب جمع کرده رفته خونه مادرش
شوهرش بیکاره یه بار رفت مغازه عموش کار کنه بعد دوماه ول کرد گفت این کارو نمیخوام یه بارم زنش پیش عموی خودش واسش کار پیدا کرد انقد دست دست کرد(از عمد) که عموش یکی رو استخدام کرد
خونش تو خونه باباشه واسه همین شام نهارشون از اوناست و هر ماه فقط پول یارانه رو دارن
ولی با همینا ساخته دیشب بهش زنگ زدم میگه
اخی
کلا عصبیه واسه هر کار کوچیکی چیز میز میزنه زمین میگه با دوستات نرو گوشی رو بزار کنار
میگه تا الان تحمل کردم ولی میگه یه روز نیس که دعوا راه ندازه
مگه قبلا بیکار بو شوهرش؟
خیلی زنش رو دوست داره ولی خب عصبیه
جاریمم گفته بعد سه روز میخوام برگردم ولی من میدونم چیزی عوض نمیشه
همه اینایی ک گفتی قبل ازدواج هم معلوم بود
و هم اگ معلوم نبود میتونست تو مشاوره قبل ازدواج متوجه بشه.
یعنی زندگی زناشویی ارزش اینو نداره چن جلسه در حد یک میلیون بدید واس مشاوره
تا بفهمی طرف کیس مورد نظرت هست یا ن؟
آدم میمونه چی بگه
ایشالا ک مشکلش رفع شه
چقد بده که یه تازه عروس تا این حد از زندگی سیر بشه ، واقا سخته
خدا بهش صبر و آرامش بده. خیلی سخته.
وقتی زنش میگه برو کار پیدا کن عصبی میشه میگه تو فقط پول میخوای
گاهی میگه چرا مردا باید کار کنن
اصلا نمیتونه کار کنه وگرنه شوهرم بهش پیشنهاد کار داده میگه بیام پیش تو کار کنم که دیگه هیچکس منو به حساب نیاره؟؟؟اخه الان که بیکاری کسی تو رو به حساب میاره؟؟
