طاهره و همسرش هم که می بینن این خانواده هم خوب هستند و هم اسم و رسم دارو از همه مهمتر این همه پیکر نازگل ..دختر بره اش رو بی خبر دست گرگایی میده که بی رحمانه براش دندون تیز کرده بودن....
فقط یه هفته کافی بود که نازگل بفهمه چه بلایی سرش اومده
پسره وسواس شدید داشت جوری مجبور میکرد نازگل رو روزی ۵ بار بره حموم...سر جابه جایی وسایل خونه ..اونم یک میلی متر نازگل رو تا سر حد مرگ میزد....ولی مگه همین بود...
کافی بود نازگل یه اه بکشه تا به جونش بیفته...هرچند با احتساب همه اینا دلیل خیلی از سیلی هایی هم که میخورد نمی دونست
.مادر شوهرشم که دید پسرش بهتر نشده...به جای اینکه به جون فالگیر بیفته ..دنیارو به کام نازگل زهر تر کرد..