سلام روز بخیر
و ما همچنان سرما خورده ایم
دیروز خیلی سینوس هام درد شدید داشت حس می کردم تمام صورتم رو دارن سوزن فرو می کنند بالاخره بعد سالها برای سرماخوردگی رفتم دکتر پنی سیلین داد و یه آمپول دیگه و کلی دارو آمپولها رو زدم دکتر داروساز گفت تا جایی که می ونی از داروها استفاده نکن چون تو شیر ترشح میشه
اومدم خونه شلغم گذاشتم هم خودم رو بخور دادم و هم شلغم رو خوردیم
دم کرده پونه و آویشن گذاشتم
درد صورتم کم شد و گلوم هم بهتر شد
ولی همچنان بیحالم و کوفتگی دارم
صبح بعد نماز نخوابیدم کمی کتاب خوندم صبحانه خوردم و در حین مرتب کردن آشپزخونه یه صوت از خانم همیز گوش دادم صوت خیلی خوبی بود
بعد صبحانه اول به دختری شیر دادم و بعد یه آنتی بیوتیک و یه مسکن خوردم
کمی وب گردی کردم
داروم خواب آور بود خوابم برد
بعد یک ساعت با سرفه های خودم از خواب بیدار شدم یه دمی گوجه گذاشتم به دخترم صبحانه دادم و باهم بازی کردیم و کتاب خوندیم
یه چند تا لباس بود اتو زدم به مامانم زنگ زدم
ناهار خوردیم
چای درست کردم
دختر کوچیکه یاد گرفته کتابها رو از کتابخونه میریزه پایین بعد دوباره جمع کردن سعی کردم کتابها رو فشرده تر بچینم که جای دست نداشته باشه حالا فعلا که یکی دوبار تلاش کرد نتونست دربیاره
همسرم بیاد برم آمپول بزنم
انرژیم خیلی کم شده خدا کمک کنه این روزها هم می گذره