ما دیروز عصر کلی کار کردیم
اتاق علی رو کامل چیدم.
با پسری یه دوش گرفتیم
کمد خودمو مرتب کردم.
و کللللی کار خورده ریزه
هنوز یه عالمه کار خورده ریز دیگه مونده
تلفات هم داشتیم: مانتو مشکی که تازه دوخته بودم و همه عاشقش شده بودن، اتو زیادی داغ بود سوزوندش دامنشو😶😞
امروز سرکارم و مامانم علی رو نگه میداره خداکنه علی اذیتش نکنه
زحمت نهار رو هم مامانم میکشه.
عصر:
کتابخونه موند مه کلی هم کار داره، باید کتاباشو تفکیک کنم.
حموم و سرویس کامل مونده
جلو سرویس باید موکتش نصب بشه
دیشب جارو میخواستم بکشم که کنتور همش جرقه میزد و نشد بکشم( این وسط بازم تلفات دادیم لامپ اتاق سوخت)
شب انشالله اگه قسمت بشه با مامانم و همسرم یه سر بریم زیارت و خیابونای اطراف رو بگردیم، مهد هاشو پیدا کنیم انشالله کارام که سبکتر شد به همشون سر بزنم یکی رو انتخاب کنیم و پسری رو ببریم اونجا.
خیالم از کارای خونه و مهد علی که راحت بشه بعدش دیگه میرم سراغ برنامه هام، کللللی برنامه دارم که الان گوشه های ذهنم رو‌پر کردن و منتظرن ذهنم خلوت بشه تا بیان و عرض اندام کنن
دیروز کلی نوشتم سایت مشکل داشت اسکرین گرفتم
سلام خانما منم دیروز کلی کار انجام دادم که چون سایت خراب بود نشد بیام و بگم و الانم حسش رفته😃الانم چای گذاشتم با پسرم بخوریم دخترم هم که طبق معمول خوابه ناهار آنچه گذشت داریم.خونه هم مرتبه، بعد از صبحونه:
لباسا رو جمع کنم و تا بزنم کتابای کتابخونه رو تحویل بدم پسر رو ببرم حموم و ناخوناشو بگیرم میز آرایشم رو مرتب کنم و اگه بشه تراسم رو بشورم.فردا پسرم میره پیش دبستانی و من خییییییییلی خوشحالم😃😃😃
سلام دوستان خوبين؟
ديروز ازسركاررسيديم خونه اول ميوه اوردم خورديم بعد1ساعت چاي دم كردم خورديم
بعدش من يكم لباس روبند بود اونارو تاكردم گذاشتم كمد.ظرفاي مهموني رو باكمك همسرم جمع كرديم گذاشتيم توكابينت.يه دستي هم به سر وروي خونه كشيدم ديروز باد خيلي خيلي شديدي ميومدوبااينكه دربالكنمون دوجه دارست يكم گردوخاك اومده بودداخل اونارو تميزكردم
دوش گرفتم
شام روهمسرم درست كردن (گردنم دردميكرد)ظرفارم شستن
من ناهارامروزمونو توظرف كشيدم وچاي دم كردم خورديم باهم وتمام
ممنون حتما، من عاشق بوی اسپندم. منتها اسپند دود کنم اشتباهی با وسایل حموم قاطی شده رفته اونجا، باید بشورمش و انشالله غروب دود میکنم.
تو نت گشتم یه مهد خیلللی نزدیک خونه پیدا کردم، زنگ زدم گفت امسال تعطیل شده😕
تلاشم فعلا بی نتیجه موند
سلام
صبحتون بخیر
من دیروز کلی کارهای ریز ریز انجام دادم.
صبح یه دور لباس شستم و پهن کردم.
آشپزخونه رو جمع و جور کردم.
کالسکه پسرمو شستم گذاشتم خشک بشه.
یه سبد خرید دارم که ازش استفاده نمیکنم اونم شستم
بعد قالیچه جلوی در هال رو شستم.یه زیرانداز هم برای تابستون داده بودم به بچه ها ازش استفاده کنن،اونم شستم.
بعدشم حیاط رو شستم و اومدم خونه.
قبلش تو خونه پیاده روی کردم و چندتا حرکت ورزشی انجام دادم.
بعد اومدم سراغ کمد خودم.من یه کمد دارم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توش هست!!!خلاصه ریختمش بیرون و مرتبش کردم.از اون کارایی بود که رو ذهنم سنگینی میکرد که بالاخره انجام شد.
ناهار درست کردم.
بعد ناهار استراحت کردم
عصر برای بچه ها پن کیک درست کردم و آب هویج گرفتم.
بعد دیگه همسرم اومد و ایشون ورزشش رو انجام داد منم به شوق اومدم دوباره پیاده روی در منزل انجام دادم.شام هم نخوردم.
مامان بزرگم برام حلوا فرستاده بود،دوتا قاشق از همون خوردم.
دوش گرفتم.
لیست خریدهای واجب این ماه رو نوشتم.
بعد هم لالا.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
