2737
2734
عنوان

شوهرم با خانوادم سر ي مسئله مسخره از اول عروسيم تا الان قهره چيكار كنم

| مشاهده متن کامل بحث + 1883 بازدید | 117 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اميدوارم عزيزم دو سال كم نيست😞

آره واقعا" ولی نه دیگه جدایی رو تمومش کن امسال خودت مدیریت کن دلو بزن به دریا یا برو پیششون چه با شوهرت چه بدون شوهرت یا دعوتشون کن بیان پیش شما با توجه به اخلاق شوهرت خودت ببین کدوم بهتره 

2731

حالا جالبیش اینه چطور خانواده ای داری ک اونا هم نمیان پیش تو!خدایی نکرده دخترشونی.

خانوادتم کوتاهی کردن.اونا باید میومدن پیش تو.شوهرتم ناراحت بود میرفت چندروز خونه مامانش.ولی مطمئنم اگر اونا میومدن شوهرت چیزی نمیگف ونرم میشد

خداروشکر بعد ۴سقط مکرر صاحب دوتا گل پسر شدم،قسمت همه خانمای اقدامی
حالا جالبیش اینه چطور خانواده ای داری ک اونا هم نمیان پیش تو!خدایی نکرده دخترشونی. خانوادتم کوتاهی ...

اره نميدونم والا اما توي اين مدت چند بار بهشون گفتم بياين به بهانه هاي مختلف نيومدن حتي يكبار هم نيومدن خونه زندگيم رو ببينن

حالا جالبیش اینه چطور خانواده ای داری ک اونا هم نمیان پیش تو!خدایی نکرده دخترشونی. خانوادتم کوتاهی ...

شوهرم ميگه خانوادت بيان قدمشون به روي چشم اما مت خونه بابات پامو نميذارم 

2738

ببين عزيزم با اين كينه هم اگه بياد اونجا رو بهت زهر ميكنه هي برنج و گوشت بپزن بزارن جلو اقاااا اينم هي پشت چشم نازك كنه ببخشيد اينو ميگم به يه ورت هر از مدتي يه بار برو به خانوادت سر بزن هيچ مردي حتي خوبش ارزش اينو نداره كه اينجور پدر و مادري كه بزرگت كردن و زحمتتو كشيدن چشم انتظار ديدارت بزاري 

اره نميدونم والا اما توي اين مدت چند بار بهشون گفتم بياين به بهانه هاي مختلف نيومدن حتي يكبار ه ...

الهی.هرجورم ک ادم ناراحت باشه ولی نمیتونه بچشو بذاره کنار.اصلا پدر ومادرت ک رو حرفشون حرف زدی ناراحتن و نمیان.خواهر برادرات چی!!!

ایشالا مشکلت حل شه عزیزم

خداروشکر بعد ۴سقط مکرر صاحب دوتا گل پسر شدم،قسمت همه خانمای اقدامی

سلام دوست عزیزم خیلی اشتباه کردی که بلیطم برات گرفت و نرفتی 

من پنج ساله شوهرم با خانوادم قهره به هر دری زدم که رابطش با اونا خوب بشه .خودم تنها هم نمیذاره برم مامانم اینا همسایمونم تا الان ارزو داشتم یه بار مهمونشون کنم یا خودم برم مهمونی .همیشه خودم تنها رفتم یک ساعت نیم ساعت نشستم و اومدم و کلی فحش و داد و بیداد و بدوبیراه شنیدم .همین چن روز پیش سبزی خرد کن خودمو بردم خونه بابام سبزیشونو خردکنم حالا که بر گشتم منو ...خطاب کرد یعنی کاری که تو عمرم نکردم .بزور با هام رابطه زناشویی برقرار میکنه .ارزوی مرگشو دارم . تصمیم گرفتم طلاق بگیرم راحت شم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز