سلام
دیگه دارمروانیمیشماصلا هیچ روحیه و شرایط خوبی ندارم
ادامه تاپیک های قبلیم
تا دیروزکار طلاقمداشت خوب پیش میرفت
وسایلاشون پس دادم
امروز خیییلی بی خبر با دسته گل و شیرینی اومدن برای معذرت خواهی و شرمندگی ....
پسره قرص ترامادول مصرف میکنه منتها با خانوادم تصمیم گرفتیم که برای اینکه دشمنی پیش نیاد مسئله ترامادول پیش خانواده پسره مطرح نکنیم
بهونه شو کردیم دست به زن داشتن و بد دهنی و پرخاشگریش.
حتی امروز داشتیم تو اتاق باهم حرف میزدیم علائم و توش دیدم
عرق شدید میکرد
جملات و گم میکرد
یادش میرفت چی داشت میگفته
صورتش تمام قرمز شده بود
عجله داشت ک سریع برگردن خونشون...
الان من چیکار کنم اونبهونه رو داشتم ک اخلاقش بده دیگه قول دادن ک عصبانی نشه و فوشنده و .... من هیچ بهونه ای دیگه ندارم
چیکار کنم من ....؟؟
کیا تجربه دارن توروخدا کمک کنین 😔😔😔😔😔😔