پا شد غر زددددد انقدددددد سر یخچال که تایمش فلانه و سر غذای نهارش و...... انقد غر زد اخرش گفتم غر نزن غر نزن بعد گف چرا ابرو هاتو اینجوری کردی گفتم از بچگی ارزوم بود فقط ازدواج کنم بتونم ابروهامو بردارم این مدلی کنم گف پس شوهرو برازهمین میخواستی خانوما شوهرو برا همینا میخوان برا آزاری گفتم ن اینکه الان ازادی دارم گف از خونه ی بابات که بهتره حق نداشتین پاتونو از خونه بزارین بیرون تو خونه زندونی بودین و از دانشگاه ب دانشگاه بیرونو میدیدی انقد شماتت داد منم گفتم چرا یادآوریم میکنی همینجور داشت ادامه میداد گریم گرفت گفتم گفته بودنا ب شوهر چیزی نگین یه روز سرکوفت میزنه خاک تو سر من گفتم ن شوهر من خوبه فلانه بهمانه سرکوفت نمیزنه....😢😢😢
عین پدرشوهر منه همیشه تو دعواهاشون به مادرشوهرم میگه خونه بابات سوار الاغ بودی حالا هرجا بخوای بری هی هواپیما هواپیما مبکنی😂حالا مادرشوهرم متولد تهرانه وضعشونم خیلی خوب بوده موندم الاغ کجا بوده سی سال پیش