من با مامانم اینا همسایه ام،بعد مامانم شاغله چند روز پیش زنگ زدم خونشون گفتم مامان اگه چایی داری یه استکانم به من بده.قرار بود برم بیرون نخاستم چایی دم کنم بخاطر یه استکان چای.بهم داد مامانم.امروز خونشون بودم بابام گفت از بعضیا انقد بدم میاد صبح تا شب میشینه خونه مامانش میره سرکار چاییشم از ما میخاد.البته اینارو به شوخی میگفت.چن تا حرف دیگه که حسابی تحقیرم کرد.منم داشتم ظرف میشستم خشکم زد.هیچی نگفتم ولی مامانم خیلی ناراحت شد دلش برام سوخت انگار.مامانم خیلی خوبه بعد زدم به خنده جلو خودمو گرفتم اومدم خونم زدم زیر گریه.ایکاش چایی نمیخاستم .اینم بگم اصلا خونشون نمیرم هفته ای یبار فقط.نمیخام مزاحمشون باشم چون مامانم خسته میشه.
اشتباه کردی گلم تابلو بازی چیه یه استکان چای بده که چای دم نکنم باید میرفتی خونش بعد چای هم میخوردی گفتن نداشت
مردا کلا قبل از حرف زدن فکر نمبکنن
بیخیال بابا مگه ادم از حرف پدر مادرشم ناراحت میشه ؟اونجوری که دیگه فرقی با بقیه ندارن ناراحت نباش
از بابا به دل نگیر اصلا ، هیچی تو دلشون نیست ، مثلا محبتشون رو اینطوری نشون داده ، می خواسته تو رو بخندونه
خوش به حالت که همسایه ی مامانی
عزیزم بیخیاااال میدونم ناراحت شدی ولی شاید شوخی کرده
من برادر ندارم بعد یه روز یه موزیک ویدیو خارجی داشت پخش میکرد از ماهواره ی گروه موسیقی پسرونه بود همه هم پسرای ۱۸ ۱۹ ساله
بعد هی مامان بابا شروع کردن ب شوخی گفتن ک اگه این پسرم بود اینکار براش مسکردم اونکار براش میکردم منم کلی بهم برخورد و ناراحت شدم ولی اونا بدون منظور و واسه شوخی گفتن ولی لحنشون جوری بود ک منو گریه انداخت
بنده خداها منظور ندارن .
ممنونم ازتون💜💜
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
