بعد زنش چند روزه هی میگه عید ما با شما میایم شهرستان.ما اصالتا مشهدیم و عیدا میریم حقیقتا اونا 4 نفرن ما 2 نفر من اصلا راحت نیستم باهاشون مخصوصا ماشینای 206 صندلیای عقبش جا تنگه.به زن عموهه گفتم ما معلوم نیست بریم یا نه به هوای ما نباش برو بلیط بگیر ما شاید بریم مسافرت(الکی گفتم)میگه عب نداره مام با شما میایم مسافرت دنگی میزاریم😢😢😢😢یعنی یه کاری میکنه ادم بگه گ...خوردم میخام تو خونم باشم...به شوهرم میگم اگه اونا بیان من نمیام شوهرمم مونده جیکار کنه...