2703
2553


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

غیبت اینارو بزن تو گوشش😆

داداشم نميذاره يه كلمه درموزد زنش كسي بگه. اما ميذاره اون هر قدر ميخواد بد مارو بگه بعدم خودش مياد باهامون دعوا ميكنه 

تنها نه!! يه بارم كه تنها اومده بود به زووور مجبورش كرده بود صدامونو براش ضبط كنه 😂

😮 

دفتر خاطرات 6 سال قبلمو پیدا کردم :) همش نوشتم کاش من و علی تا آخر عمر با هم بمونیم :|                  حالا نموندنمون هیچ :(          چرا هر چی فکر میکنم یادم نمیاد علی کیه ؟  :/
2720
تنها نه!! يه بارم كه تنها اومده بود به زووور مجبورش كرده بود صدامونو براش ضبط كنه 😂

حتما خودت یکارایی میکنی

عزیزان برای خونه دار شدنم دعا کنین که شدیدا محتاجم.😌😌😌😌.خونه دار شدیم🥹🥹🥹🥹
تنها نه!! يه بارم كه تنها اومده بود به زووور مجبورش كرده بود صدامونو براش ضبط كنه 😂

بس که عروس خوبیه میدونه غیبت کردنتون رو شاخه😁

خودشم پیشبینی میکنه که صداتونو بشنوه😅

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
خداروشکر که خواهرشوهر ندارم😌

خداروشکر دارم ولی متعادلن.راحت حرف حساب حالیشون میشه

عزیزان برای خونه دار شدنم دعا کنین که شدیدا محتاجم.😌😌😌😌.خونه دار شدیم🥹🥹🥹🥹
2714
حتما خودت یکارایی میکنی

يحتمل 😂😂😂😂😁 حالا يعني بنظرت چيكار ميكنم؟ داداشمو ميخورم تنهايي؟ چطور تا حالا كه سي و خورده اي سالش شده نخوردمش اين همه بر گوشم بود!! 

عزیزم اینجا چیزی نگو در مورد عروس 

کل نی نی سایتی ها متنفرن از هر خواهرشوهری حتی اگه خواهر شوهر خودشون نباشی😁

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
بس که عروس خوبیه میدونه غیبت کردنتون رو شاخه😁 خودشم پیشبینی میکنه که صداتونو بشنوه😅

شايدم انقد دروغ گفته و سواستفاده كرده و گند زده از سايه خودشم ميترسه.... ادم اتو نداشته باشه عالم و ادمم جمع شن غيبت كنن وقتي واقعيت نداره كي باور ميكنه؟ من هي پشت شما به شوهرت بگم زنت يه دست نداره باور ميكنه؟ 

عزیزم اینجا چیزی نگو در مورد عروس  کل نی نی سایتی ها متنفرن از هر خواهرشوهری حتی اگه خواهر شوه ...

ارررره نميدونم كسي داداش نداره اينجا؟ يا همه زورشون به عروسا ميرسه و مشكلي باهاشون ندارن زورشون به خانواده شوهر نميرسه و باهاشون مشكل دارن 

شايدم انقد دروغ گفته و سواستفاده كرده و گند زده از سايه خودشم ميترسه.... ادم اتو نداشته باشه عالم و ...

پست منم استفهام انکاری بود😁

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
ارررره نميدونم كسي داداش نداره اينجا؟ يا همه زورشون به عروسا ميرسه و مشكلي باهاشون ندارن زورشون به خ ...


چون همه اعتقاد دارن مرد ۱۰۰ درصد کامل برای زنشه و به محض نامزد کردن باید با خانواده اصلی خودش وداع رو بگه.

درصورتی که ما نمیتونیم با وارد شدن به زندگی کسی افراد مهم قبلیشو حذف کنیم

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز