دخترم گریه میکنه واس همه چی دخترخواهرشوهرمم پایینه همش همه چیو میگیره ازش دختذمم هی زر و زور میکنه پایین رفتم داشت گریه میگرد اوردمش بالا ازونموقعی ک اوردم بالا گریه میکرد جیق میزد گفتم بسه بسه بسه بس نکرد بعد بردم دستشوییشک بگیرم گریه میکرد مادرشوهرم شنید گفت چیشده گفتم هیچی اوردمش خونه ماورشوهذم دیو دخترم بد گریه.میکنه. هی در میزد بازکن بازکن دخترمو فرستادم باز کنه بعد اومدن رو پله همشون گفتم بخدت اعصابمو خورد گرده هی میگ نازنین اینجوری نازنین اونجوری جیق میزنه پدرمنو دراورده بعد اعصابم خورد شد گفتم نازنین توهم باهاش بازی نکن. بعد دخترم رف پایین خواهرشوهرم اومد حرف زد گفتم من بخدا فکرنکن باشما اینجوریم کلا میگم وقتی بچه با بچه نمیسازه بازی نکنه یا اگرم بازی میکنن اروم باشن خلاصه اینک از دخترخواهرشوهرمم عذر خواهی کردم از خواهرشوهرمم ولی روم نمیشه برم پایین بخدا نمیدونید چ جوی بود ک دیوونه میشدی.خیلی ب هم ریختم