ارزو دارم یه اتفاقی بیفته که از تههه دل شاد بشم خوشحال بشم و ازته دلم بخندم
اخرین بار یادم نمیاد کی از ته دل خندیدم...کاش یکی پیدا بشه بدونه همه چیزو اینده رو ببینه بگه مطمئن باش درست میشه...
بعد تا میای با خدا حرف بزنی باهاش دعوا کنی که چرا منو نمیبنی میگن نگو خدا قهرش میگیره یه بلایی سرت میاره...اما به نظر من خدا اگه همینطور که گفته مهربونه غرغرهامم گوش میده...خیلی خستم خدایا معجزه کن یه بار فقط همین این بار...
شما چطوری روزای سختتون رو پشت سر گذاشتین؟
ببخشید بچه ها اما نیاز داشتم حرفای دلمو یه جا بزنم
نمیدونم عزیزم امیدوارم ک برسه منم منتظرم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
الهی آمین
کاش امسال زودتر تموم بشه
چ سال سنگینی بود
من فقط توی یه نقطه صبــر کردم😑
با قران و دعا
هم فصل نامساعد پاییزبگذرد
هم موسم بهار طرب خیز بگذرد
گرناملایمی به تو روی آورد بساز
دل رامساز رنجه این نیربگذرد
تموم نمیشه خداوند انسان را در رنج و سختی افرید
عزیزم کاملا درکت میکنم منم خسته ام،خسته ام از اینکه مدام می‌شنوم که گذر زمان همه چیو حل میکنه.... دیگه کشش ندارم دوست دارم بمیرم هیچ چیزی دیگه خوشحالم نمیکنه دیگه گریه شده همدم تنهایی هام... دیگه بریدم ولی چی میشه کرد به جز صبر؟ دیگه چقد آدم از خدا کمک بخواد؟ مشکل خیلی بزرگی تو زندگیم دارم که دیوونم کرده نمیدونم چیکار کنم همه ی در ها به روم بسته شده خسته شدم از این همه معادله لاینهل
منم هرسال میگم سال دیگه همه چی درست میشه ولی نمیشه
من الان خودم تو ی شرایط خیلی سختی قراردارم عزیزم...سه ساله ک تو یه چاردیواری تو ی اتاق دارم زندگی میکنم...تواین س سال شاید روی هم رفته 10بار بیرونو دیدم..یک چارم موهام سفید شد..تو این مدت شکست عشقی خییییلی سنگینو هم پشت سر گذاشتم..الان خداروشکر ازدواج کردم...ازهمسرم راضیم ولی اون شرایط سخته هنوز هست ...دارم دق میکنم...هفته پیش خیلی داغون بودم تا حدی ک اصلا ن حرف میزدم ن غذا میخوردم...فکر خودکشی ب سرم زد...همسرم باهام حرف زد سعی کرد بهم روحیه بده..اخرشم گف میبرمت روانشناس و...
