ینی اینکه من یه بار ننه بزرگم بهم گفت بخون قبول شی گفتم نه که همه فامیل و پدر مادرم از چه دانشگاهایی تحصیل کرده ان اونم گفتم خانوادم گوز خودم بچه امروز😐
اونموقع ک سروش ب یاسمن پیشنهاد داد انقذ عصبانی بودم میخاستم سکته کنم,مرتیکه ندای بیچاره رو هم خر کرد ...
نه سروش بعداز اتفاقاتی که برای ندا افتاد اونجوری تبدیل به هیولا شد.عقده ای شد.وقتی دید ندا گریه میکنه و هیچکی براش سیسمونی نخریده وقتی ندا از بی کسیاش میگفت .وقتی که ندا مریض بود باردار بود کسی نیومد حالشونو بپرسه سروش زجر کشیدن عشقشو دید واینجوری جاه طلب شد