چهارسال پیش برادر شوهرم سر یه قرض پول با خانواده من مشکل پیدا کرد وبرادرمو بازداشت کرد وبالاخره پولشو از طریق دادگاه گرفت بعد من ازهمونجا کینه به دل گرفتم بعدشم دوبار سر یه کاری با شوهرم شریک شد و همه چی به هم ریخت وسرمارو کل اه گذاشت من دیگه واقعا کبنه گرفتم تا سه سال قهر بودیم تا اینکه برادرشوهر قرض بالا آوردو بیکار شد بعد شوهر من کارمنده وبه عنوان شغل دوم شرکت زد که توی شرکت شریکاش ولش کردن وسرشو کلاه گذاشتن در همین حین برادرشوهرم کارنداشت اومد پیش شوهرم گفت بذار بیام کار کنم من مخالفت کردم هر روز دعواداشتیم شوهرم گفت کینه لعنتی رو بذار کنار کینه تو داره نابودم میکنه من اشتی کردم وبخشیدمش حالا دارن کار میکنن ولی من هنوز یکم دل گیرم به نظرشما کارم درسته که اجازه دادم باهم باشن
اگر مطمئن که باز سرش کلاه نمیزاره کار کنن
چندین باره تاپیک زدی گفتم ببخش
درضمن برادرشما پولشو نداده
ایشون باید نظر بدی داشته باشن
مهم نیست الان گذشت
انقد شوهرتو تحت فشار نذار بد میشه برات
من حقیقتش خودم اینطوریم که اعتمادم اگه از بین بره دیگه برنمیگرده
من بودم اجازه نمیدادم کسی که دوبار ازش ضربه خوردم دوباره وارد زندگیم بشه
فک‌کنم هربار که تاپیک زدید منم بودم گفتم کارخوبی میکنید کینه نداشته باشید بدارید کار کنن باهم ایندفعه حواسشون رو بیشتر جمع کنن ب هرحال برادرن دیگه
جنگ اعصاب واسه زندگیتون درس نکنید مسائل کاری رو بدارید به عهده همسرتون اینجور مسائل زن رو پیر میکنه
مگر میتونی اجازه ندی؟ اصلا کاری ازت برمیاد؟
منم مثل شما دلم صاف نمیشه ولی مشگل اینه که همسرت خودش میخواد اگر مخالفت کنی اعصاب خودت خورد میشه
به همسرت بگو مسئولیت عواقبش با خودت
شما هم نشستی هر کی تو هر ماجرایی هرکاری کرد فقط کینه ورداشتی.
برادرت مقصر بوده حق داشته.
وبرادرت حق نداشته بیاد از برادرشوهر قرض بگیره حدشو رعایت نکرده.
درباره شوهرتم مقصر برادره بوده والان سوهرته که اینقدر سرش کلاه میزارنو عبرت نمیگیره
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
