خدایا خواسته ام رسیدن به توست و من میدانم که قطعا در این راه ممکن است هزاران بار زمین بخورم، به گناه آلوده شوم....اما ای خدای بزرگ من... تو گفتی از عدف خود دست برندارید،درست است که خطاهای من مرا میخکوب میکند اما باز هم امیدم ب توست و تو گفتی ناامیدی گناعی بس بزرگ است، پس خودم را ب طور کامل ب تو سپردم و انیدم تنها ب توست ای خدای بزرگ من...دستم را بگیر.....
من سامسونگدارم همونجا که پودر میریزم مایع هممیشه ریخت
جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
من پذيرفتم شكست خويش را/ پندهاى عقل دورانديش را...من پذيرفتم كه عشق افسانه است/ اين دل درد آشنا ديوانه است...ميروم شايد فراموشت كنم/ با فراموشى هم آغوشت كنم...ميروم از رفتن من شاد باش/ از عذاب ديدنم آزاد باش...آرزو دارم بفهمى درد را/ تلخى برخوردهاى سرد را...آرزو دارم خدا شادت كند/ بعد شادى تشنه ى نامم كند...آرزو دارم شبى سردت كند/ بعد آن شب همدم دردت كند...تا بفهمى با دلم بد كرده اى/ با وجود احتياج دست مرا رد كرده اى...ميرسد روزى كه بى من لحظه ها را سر كنى/ ميرسد روزى كه مرگ عشق را باور كنى...ميرسد روزى كه تنها در كنار عكس من/ نامه هاى كهنه ام را مو به مو از بر كنى...😔