مرگ پدریه ساعت قبل تولدم_مرگ برادر۲۵ساله امچندماه قبل نامزدکردنش_سرطان گرفتن همسرم که خداروشکرشفاگرفت ولی کل زندگیموفروختم برادرمانش_بیماری چشمی بچم که باجراحی خوب شدوهزارچیزدیگه ولی بازهم خداروشکر
امتحان کردن خدا فقط به بدبختی نیست بعضی وقتا با پول و خوشبختی ادمو امتحان میکنه
اگه روبه راه نشد بیشتر بهش میده ایقد نعمت بهش میده که منکر خدا میشه اینو بهش میگن استدراج
بنظر خودم خیلی از مشکلات ما بر میخوره به گناهای زبانی و نماز نخوندن یا سبک شمردن نماز
با این وضعیت بچه دار شدن ظلمه شاید خدا برا همین بهت بچه نمیده
مهم اینه که از امتحان سربلند بیای بیرون... بهترین تصمیم زندگیت رو بگیر شاکر باش و ناامید نشو از خود خدا بخاه بهترین حالت رو جلوی پات بزاره
من بیشتر به این فکر میکنم زندگی من کجای امتحانه
خیلی کم پیش میاد شکر گزار باشیم حتی اگه یارو هم ادم مذهبی نباشه حداقلش اینه با شکر گزاری یه حس مثبت یه انرژی مثبت دریافت میکنیم
قراربودخونه بخریم شوهرم بیمارشدتاخوب شدنش کل زندگی طلا همه چیزوازدست دادم واندازه پول یه خونه مقروض شدیم خداروشکرارزششوداشت که خداشوهرموبهم برگردوندوقتی میبینم یه عده توسایت به راحتی راست ودروغ برادرمان گدایی میکنند نمیتونم درکشون کنم
یه عملی داشتم که نمیدونستم به بیهوشیه بالای نیم ساعت حساسیت میدم و بیهوشیم 1ساعت و نیم بود
وسط عمل نفسم قطع شد و دوباره برگردوندن نفسم رو
که بعدش گفتن دیگ نباید بیهوش شی شاید دفه بعد دیگ نفست برنگرده
انقدر که شنلگ فرو کرده بودن تو گلوم که نفسم برگردهراز تو همه زخم بود نمیتونستن حتی آب بخورم
و بعده چند ماه یه مشکلی واسم پیش اومد ک مجبور شدم عمل کنم که بخاطزش خیلی اسیر شدم و اخرش با بی حسی عمل شدم ولی همونم ریسک داشت
