ساکت میشم کم اوردم بخدا لجباز مغرور حرف حرف خودش😒😒😒😒😒😒
منم دارم دیوونه میشم خسته شدم شوهرم همش میگه من مردم من تصمیم میگیرم چون من میخوام چون من میگم اصلا خواسته ی من براش اهمیت نداره از صبح دارم گریه میکنم
من دو سال و نیم عروسی کردم دیگه خسته شدم احساس حقارت میکنم امروز مادربزرگم دعوتمون کرده هنوز اعلام نکرده میریم یانه میگه باید فکر کنم میگم من میرم تو تصمیمت رو بگیر هرکاری خواستی بکن میگه لازم نکرده من مردم من تصمیم میگرم بریم یانه