2733
2739
عنوان

بارداري و دوري از شوهر 😞

1262 بازدید | 18 پست

بچه ها من بخاطر بد وياري (تهوع شديد و اينكه از خونم متنفر بودم از بويه خونم بالا مياوردم و نميتونستم غذا درس كنم )مجبور شدم بيام خونه بابام 

الان نزديك يك ماهه اومدم و قراره بعد عيد برگردم خونه خودم امروز خيلي دل تنگم همش ميكم من الان بايد پيش شوهرم  ميبودم تو خونه خودم نه هزاران كيلومتر دور تر همش فكرايه  بد مياد تو ذهنم ميگم نكنه خدايي نكرده شوهرم كارايه ناجور كنه 😑خيلي بهش اعتماد دارم ولي خوب آدميزاده ديگه به راه بد كشيده ميشه بيايد دلداريم بديد چكار كنم 😭😭 

......

واقعا شرایط برگشتن به خونتون رو ندارید ؟؟ واقعا دوری خیلی بده 

یه کارگری بگیرید خانوم که توی خونتون یکی دو ساعتی بیاد کاراتون رو بکنه که بمونید خونتون بالای سر زندگیتون

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

همسرتو بخداوند بسپار و راحت شو

اقرار میکنم کہ خدایم فقط توئی*ھر آنچہ ماندہ است برایم،فقط توئی*شاھدترین بہ خلوت شب ھای تارِ من*سامع ترین بہ زمزمہ ھای نزارِ من*طوفان غم ز گریہ جدایم نمیکند*موج است، موجِ غم کہ رھایم نمیکند*انگار کہ روضہ ای بہ دلم دم گرفتہ است*بغضی ھزار سالہ گلویم گرفتہ است*چشمم بہ لطف توست اگر زندہ ام ھنوز*عاصی و روسیاہ،ولی بندہ ام ھنوز۔۔۔پروردگارِ یوسفِ تنھا درون چاہ* فریادرس ترین بہ غمِ قلبِ بی پناہ*پروردگارِ یونسِ در عمقِ آبھا*پروردگارِ قلبِ رئوفِ رباب ھا*پروردگارِ مردمِ شب ھای انتظار*پروردگارِ چشم بہ راھانِ بی قرار۔۔۔۔
2728

منم از شوهرم دورم

البته اون سرکاره منم خونه بابام

بهتر بابا

حال ندارم غذا درست کنم براش بخدا

اگه دیدی در جوابِ حرفت گفتم:شما حرفِ بعدت هم درسته،،،بدون حوصله حماقت و حرف بیخودت رو ندارم😉

درکت میکنم منم تو حالت عادی عاشق بوی تن شوهرمم ولی دوران حاملگی تا جایی که بتونم ازش فاصله میگیرم 

اگه درک و معرفت داشته باشه خلاف نمیکنه و میزاره این دوران حساس بگذره 

استرس بهت وارد نمیکنم😁منم 4ماهه اول خونه مامانم بودم دیدم شوهرم شمارشو. رو کاغذ نوشته توجیبشه روش نوشته بودبزنگ واینکه. توگوشی تو تل دیدم اس داده کجایی جیگر ی عالمه شکلک بوس قلب ایناها بعدش مجبور شدم برگردم خونه تابیشتر سرگوشش نجبیده😂ولی از اونروز تاالان ازش متنفر شدم هرچن همون اولدمچشو گرفتما

برای سلامتی پسرم ی صلوات میفرسین😍ممنون میشم
2738

منم پنج ماه خونه پدرم بودم. همش هم استرس خونه زندگیمو داشتم .آخرشم به زور اومدم خونه خودم مادرم اجازه نمی‌داد که برم .اما بیخود استرس نداشته باش .اگه شوهرت خوبه خیالت آسوده باشه .استرس برای نی نی خوب نیست.

برگرد خونت لوس بازی در نیار 

لوس نيستم تو خونه خودم از بس غذا نميخوردم وبالا مياوردم كه ديگه آخراش خون بالا مياوردم 

انشاللا بارداري خوبي داشته باشيد و هيچ وقت ب حال من نيفتيد

......
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز