سپندارمذگان امروزه یا ۵ اسفنده؟؟

عضویت: 1397/02/12

تعداد پست: 6014

امروزه

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!

1397/11/29

|

13:57

1 نفر لایک کرده اند ...

ظرف_عسل

عضویت: 1397/09/05

تعداد پست: 3813

5اسفند

میشه واسه نی نی دار شدن خواهرم صلوات بفرستین

1397/11/29

|

13:57

1 نفر لایک کرده اند ...

سنتیا_جون

عضویت: 1396/03/16

تعداد پست: 11075

5 اسفند هخامنشی که میشه

29 بهمن شمسی.

1397/11/29

|

13:57

1 نفر لایک کرده اند ...

گومبولی

عضویت: 1396/10/16

تعداد پست: 48749

امروز سالگرد ازدواجمه

الان یادم انداختید با تاریخی ک نوشتید 😁😁

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود گویی مهمان ویژه ای در راه است ....

1397/11/29

|

13:57

2 نفر لایک کرده اند ...

nilayi

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/22

تعداد پست: 1755

امروزه

پس چرا تو تقدیم ۵ اسفندو زده جشن اسفندکان

1397/11/29

|

13:58

1 نفر لایک کرده اند ...

سروین4

عضویت: 1395/10/28

تعداد پست: 66947

5 اسفند ایرانی 29 بهمن شمسی.

قمری یا ایرانی😁😁😁

اگه دیدی در جوابِ حرفت گفتم:شما حرفِ بعدت هم درسته،،،بدون حوصله حماقت و حرف بیخودت رو ندارم😉

1397/11/29

|

13:58

1 نفر لایک کرده اند ...

سنتیا_جون

عضویت: 1396/03/16

تعداد پست: 11075

قمری یا ایرانی😁😁😁

ن هخامنشی.

1397/11/29

|

13:58

0 نفر لایک کرده اند ...

zaraaaaaaa

عضویت: 1397/02/12

تعداد پست: 6014

بخاطر گاهشمار جدید ۲۹ بهمن وگرنه سپند به معنی اسفند هست و درواقع پنج اسفنده

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!

1397/11/29

|

13:59

2 نفر لایک کرده اند ...