من دبیرستانی بودم بخاطر ابرو برداشتن پول صبح با هشت تا از دوستام راهمون ندادن کلاس گفتن برید خونه هر وقت ابروهاتون اومد برگردید مدرسه مدیرم فک کرد ناراحت میشیم از خدا خواسته جملشو دوبار نکرد انتظار داشت التماسش کنیم، ما هم فوری بدون هیچ حرفی زدیم بیرون از مدرسهحالا قیافه مدیر😵😵😵😵😵قیافه ما از خوشحالی اخراج بودن😋😋😋😋من شررر همشون بودم سر دسته همشونو بردم ساندویچی اون زمان خیلی خوشتیپ بودیم مثلا بعدش خیابون گردی و شوخی و کلی کیف دیگه رفتن سر قرارو اغا ما ساعت 2برگشتیم خونه چشتون روز بد نبینه مامانمو بابام جلو در خونه نشسته بودن فک کردن فرار کردم با دوستام بابام از سر کوچه کمربندشو در اورده بود تو کوچه دنبالم میدوید و داد میزد کوره خر با دخترای مردم چیکار کردی از هشت صبح کجا بودی خودمو انداختم خونه یه پیر زن همسایه مون ،تا اخر شب اونجا مهمون بودم شب برگشتم خونه بابام یه ماه باهام حرف نزد از فرداش رفتم مدرسه دیگه تحریمهارو شکسته،بودم چون مدیرمون فهمید ما اخراج شیم خر کیف تر میشیم . تمام دوران دبیرستان انظباطم 11بود فک کنید الان همسرم اروم اروم من شر شر
دوستای گلم اجناس جدیدمون رسیدن بیاین
@Leenagalery
😂😂
چی‌بودی خدایی
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
منم سر ابرو شلوار تنگ و موهام همش دفتر بودم ...یبار از دستم مو کندم با موچین چسبوندم ب ابروهام ک رام دادن
با اجازه سوتی دانشگاه.
ترم آخر بودم حسابی امتحان رو خونده بود رفتم دانشگاه
دنبال اسمم که صندلی امتحانم کجاست
هرچی گشتم اسمم نبود
رفتم دفتر آموزش . گفتم اسمم نیست الانم امتحان شروع میشه
آقای مسئول کل سالنها گشت دید اسم من نیست
گفت کارت امتحانیتو بده ببینم
گفت تو که امروز امتحان نداری😲
امتحان شما فرداست😐
برگرد خونه . فردا بیا 😆
از هولم یه روز زودتر رفتم دانشگاه😆😆😆
یبار ماشین معلم خط انداختم یعنی ب گوه خوردن انداختن منو ..
دوران دبيرستان ابرو برميداشتيم بعد ميخواست بيان بازديد ابرو نوك موهاي بچه هاي كوچولو قيچي ميكردم واسشون با چسب ماتيكي ميچسبوندم ب ابرو، ابرو ميكاشتم😂 چقدم طبيعي ميشد
امضاي معلمو جعل كرده بودم هر اتودي ك ميزديمو اوكي نميكرد براي جلسه ي بعد همه رو خودم امضا ميزدم واس بچه هارم امضا ميكردم،
ادامه ميدادم كلاه بردار قهاري ميشدم😂😂
من نماینده کلاس بودم دفترو میاوردم ..تو راه واس خودمو رفیقام ۲۰ ک ۱۹ میزاشتم
دبیرستانی بودم یه جوش اندازه نخود فرنگی زده بود نوک بینیم دقیق
صبحی بودم و منتظر سرویس یه پسره ۲۰۶ سفید داشت اومد نگه داشت مثل دیوانه ها منو صدا زد منم رفتم یکم حلو بهم یه پاکت داد و رفت
منم بازش کردم دیدم یه عروسک کوچولو گوسفند با یه عکس ۳×۴خودش ک پشتش شماره و اسمشو نوشته بود 😂😂😂😂
خل بود فک کنم ساعت ۷ صبح اومد صاااف دست گذاشت رو منی ک نوک بینیم مثل بینی دلقک شده بود عروسکی ک داد رو هم دارم هنوز
این خاطره یادم میاد خندم میگیره بازم یادم اومد میام میگم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
