جمعه خونه خواهر شوهرم بودیم گفتم میخوام برم خونه جاریم فکر کنم ناراحت شده چند وقته نرفتم تو نمیخوای بری خونشون باهات بیام گفت باشه اگه خواستم برم میبرمت
اخه باید از تو مغازه تعمیر ماشین رد شی بری خونشون خیلی شلوغ خجالت میکشم
فرداش که شنبه بود دوییده بود رفته بود