با اینکه خیلی آدمهای خوبی هستند ولی من نمیتونم باهاشون زیاد رابطه برقرار کنم حرفی به جز سلام و خدافظی ندارم اصلا نمی تونم جلوشون پامو دراز کنم یا حرفای خیلی راحت بزنم همیشه سرسنگین هستم باهاشون 😔تا حالام پدر یا برادرم رو بوس یا بغل نکردم یا کلماتی مثل برادر عزیزم یا بابای خوبم نگفتم . شما چطوری هستید؟میتونید باهاشون راحت باشید ؟دردل کنید؟بعلشون کنید؟آزادانه لباس بپوشید؟من همیشه برجستگیهای بدنمو می پوشونم.خدا نکنه باهاشون تنها باشم هیچی به زبونم نمیاد
تو منی یا من توعم؟
منم مث شماام
باهردوتاشون راحتم
خب چرا راحت نیستی عجب
من شلوارک و تاپ هم میپوشم جلو بابام پاهامم که همیشه درازه
خیلی راحتم از اول اینطور بود نه اینکه حرمت ها از بین بره
واقعا؟
چه قدر عجیب
من وقتي بابام درازكشيده ميرم پيشش ميخوابم
بابا که پر زد رفت
داداشم قبلا قهر بودیم الان اشتی ولی همه چی بهش میگم زیاد راحت نیست اون ولی من راحتم
لباسم معمولی تیشرت شلوارک یا شلوار
من فقط لباس باز نمیتونم بپوشم جلوشون
پدرم فوت شدن با برادرام تقریبا راحتم
دوتاشون از من بزرگترن یکی کوچیکتر
جلوشون همیشه لباسام آستین دار وتقریبا بلندن
من خیلی باهاشون راحتم
هر روز واسه بابام پیام میدم قربون صدقش میرم مینویسم خدا سایتو از سر منو بچه هام کم نکنه بابا جونم هر روز به هم پیام میدیم با دادشمم خیلی راحتم مدام باهم شوخی میکنیم
من خیلی راحتم باهاشون..بخصوص با داداش کوچیکم کلی میبوسمش همه چیم بهش میگم من خواهر ندارم با داداش کوچیکم دردودل میکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
