دلم میسوزه بیچاره ۶ ساله عاشق ی دختره ک خیلی خانواده خوبی نداره .خانواده شوهرم مذهبی ان ولی خانواده دختره خیلی ازشون تعریف نمیکنن.دختره خیلی خوشگله کلی عاشق داره .حالا برادرشوهرم ۶ ساله ک عاشقشه و همینطوری داره آب میشه براش .حتی طوری رفتار میکنه ک شبیه معتادا شده .مادرشوهرم بهش گفته مگه من بمیرم ک بزارم تو اون دخترو بگیری حالا مشکل اینه قبلا دختره با من تو ی گروه چت بود و ی چند ماهی چت میکردیم بدونه اینکه من بدونم برادرشوهرم عاشقشه ولی مثل اینکه اون منو شناخته و رفته ب برادرشوهرم گفته با فلانی دوستم.چن وقت پیش برادرشوهرم بهم پیام داد زن داداش ی سوال ازت دارم فلانی رو میشناسی؟چطور دختریه؟ منم از شانسم شوهرم گوشیمو دید و جواب داد ن نمیشناسمش .ازونروز دیگه برادرشوهرم با من حرف نمیزنه.حتی امشب رفتیم خونه پدرشوهرم سلامش کردم ج نداد.بهش چی بگم بنظرتون؟؟؟
تروخدا اینقد تایپ کردم ی چی بگید
من پر از حرف سکوتم خالیم رو به سقوطم بی تو و آبی عشقت تشنه ام کویر لوتم نمیخوام اشفته باشم آرزوی خفته باشم تو نزار اخر قصه حرفمو نگفته باشم
چرا شوهرت جای تو جواب داد؟:-) بدبخت داداشش ی سوال پرسیده بود! یا نهایت بعد اینکه شوهرت گفت نمیشناستم ی نیم ساعت ی ساعت بعد پیام میدادی ععععه فلانب منظورت بود من حواسم نبود!