سلام خانوما دو روزه شوهرم بیکار شده همش به من میچسبه از رو شوخی بدجور اذیتم میکنه گریم میگیره بعد دیشب هی حرف میزد بهم مسخره میکرد منو منم گفتم خودتی بعد عصبی شد دستمو پیچوند با مشت زد تو سرم وحشتناک منم ترسیدم میلرزیدم و گریه میکردم وحشی شده بود از وقتی حامله شدم شوهرم حتی یه ناخنش بهم نخورده بود اینقد هواسش بهم بود نمیدونم چرا اینطوری کرد بعد حرفای زشتی بهم زد منم گریه میکردم میگف زنا زاده حروم زاده به بابام اینا فحش داد این دوتا فحششو نمیتونم هضم کنم
الان بقیشو میگم....