سلام به همگی
امروز برام یه اتفاقی افتاد که باعث شده کلا از فکر نتونم بخابم
من سه سال با یکی از دخترای فامیل رفیق بودم ولی بخاطر شرایطم نتونستم ازدواج کنم باهاش و متاسفانه با کسی دیگه ازدواج کرد امروز بعد چند ماه دختر رو دیدم منم چون خودم خونه دارم فقط یه تعارف کردم که بیاد خونه و اونم اومد
یکم از گذشته حرف زدیم و اینا
دختره بهم گفت که از شوهرش خوشش نمیاد مجبوری ازدواج کرده
ازم خاست ک بغلش کنم ولی من نتونستم و خیلی اسرار کرد ک پیشم بمونه امروزو
الانم داره بهم پیام میده
تو روخدا بگین چیکار کنم میترسم وسوسه بشم اون شوهر داره نمیخام خیانت کنه بهش
بهم بگین چیکار کنم