2726
عنوان

ممکنه کسی بعد یه دعوا باردار بشه؟

730 بازدید | 33 پست

من دو روز قبل تخمک گذاری با شوهرم دعوا کردیم و حسابی استرس کشیدم و اعصاب خوردی، که در یک روز طول کشید و بعدش آشتی کردیم و مرتب هم به خاطر تصمیم بارداری نزدیکی داشتیم، آیا بوده کسی که بعد دعوای شدید و استرس باردار بوده باشه و امکانش هست یا این ماه کلا بیخیال بشم؟😔

آره

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خداست دیگه

غیرممکن نیست

افراد سمی شما را دیوانه میکنند. آنها مهارت دارند، که شما را آزار دهند!               تنها رمز این است، که سر حرف خود بمانید و وقتی فردی قصد عبور از مرز شما را دارد ، بر خط قرمز های خود پافشاری کنید.
2728

اصلا ربطی نداره عزیزم

دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...   وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌

برو حالشو ببر که حتما حامله ای... چون دقیقا تو اون زمان که اصلا بهش فکر نمیکنیو نمیخوای حامله میشی😬😬😬😬خود من ۱۵ ماه رمضون از افطاری اومدیم خونه مادر پدرمم خونه ما مهمون بودنو خواب بودن بین افطار و سحر با لباس خواب از اتاق اومدم بیرون رفتم اب بخورم که شوهرم از پشت بغلم کرد و نا غافل 🙊🙈🙈🙈 اخر ماه رمضونم فشارم عین فیلما افتاد و .... حامله بودم الانم پسرم ۲۳ ماهه هست 

گذشته ها گذشته امروز واقعیته منه ....😊 ما زنهای ایران قویترین هستیم👍

خب وقتى رابطه داشتين بعد اون يه روز دعوا چرا حامله نشى؟

خواهر من الان حامله ست خودش مشكلى نداشت تو زندگيش 

ولى من يه دعواى شديد با شوهرم داشتم كه كارم به پزشك قانونى كشيد خواهرمم رو من خيلى حساسه

از صبح تا شب عصبى بود استرس داشت و گريه ميكرد

تازه قليونم ميكشيد

نگو همون موقع هم حامله شده

آره من و شوهرم یه دعوای شدیدی با هم کردیم شبش آشتی کردیم و . . . ، باردار شدم همون شب 😁

وای امیدوار باشم یعنی ماه سوم اقدامم، ماه پیش ۴ روز تاخیر داشتم برای اولین بار ولی پرید شدم، همه با تجربه ها میگفتن نشونه ی خوبیه و این ماه بارداری که اینجوری شد، شما تصمیم به بارداری داشتین؟ ماه چندم بودین؟

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730