سلام خانواده شوهرم یک خانواده پر جمعیت و شلوغ و بودن که به گفته شوهرم اکثر موقع ها از سر سفره سیر نمیشدن، شبها گرسنه میخوابیدن، غذاشونم گوشت و حبوبات توش پیدا نمیشد، میگه سالی یه بارم میوه نمیدیدیم اگرم بود کرمو و گندیده!
برعکس خانواده من به غذای بچه ها خیلی اهمیت میدادن، همیشه ماهی و میگو وگوشت تو غذا فراوان بود، میوه تازه و.چند مدل همیشه تو یخچال بود، ما از نظر تغذیه کمبودی خداییش نداشتیم
حالا نتیجه: تمام هفت هشت تا بچه های اون خونواده فقیر برای خودشون درس خوندن و کار دولتی و خونه و ماشین و.... کلا پیشرفت کردن،
اما بچه های خانواده من که دو تا داداش دارم الان معتاد و بیکار تو جامعه میگردن... هییییی
میدونم همه چیز که به تغذیه نیست، ولی خدایی پدر مادرم برامون کم نمیذاشتن ، بابام کارمند شرکت نفت بود، وضعمون بد نبود، چرا باید سرنوشت بچه هاش اینجوری میشد؟