کار اشتباه دیشب من . شوهرم از دست مامانم دلخور شده بود .منم ب مامانم پیام دادم و گفتم ک شوهرم دلخوره . تا هواسشو جمع کنه . مامانم گفت بهش زنگ برنم صحبت کنم منم گفتم الان خیلی عصبانی ولی زنگ بزنی بهتر . اونم دوساعت بعد زنگ زد اقا چشمت روز بد نبینه مامانم هر چی دل پر دردی تو این چند سال داشت سر شوهرم خالی کرد . یکی این گفت یکی شوهرم . ک انصافم شوهرم بی احترامی نمیکرد . تا امروز ک مامانم اومد با توپ پر و هر چی ک یادش رفته بود از گذشته و حالا دوباره زیر رو گرد دیگ صدا میزدن سر هم منم زبونم بند اومده بود فقط حاجو واج نگاهشون میکردم نمیدونستم چیبگم تا طرفداری هیچ کدوم و نکرده باشم شوهرم رفت بیرون قاعله تموم شد.
بعد ش مامانم کلی شوهرمو فحش داد و ... و منو یک دل پر از بغض
ی دو ساعتی ک گذشت ب شوهرم زنگ زدم ب بهون ناهار . خیلی دلم براش سوخت اخ مامانم ترور شخصی یتیش کرد کلی برای شوهرم گریه کردم . چند وقت مامانم دنبال بهونه میگرد تا مثلا خودش . خودی نشون بده .
خلاصه این ک هر چی بین خودتونو شوهرتون اتفاق می افته زرتی مثل من ب مامانتون نگین بجایی این ک بهتر بشه بدتر میشه .
من همیش پنهون میکردم از مامانم خودم حل و فصلش میکردم ولی ایندفع متاسفانه بچگی کردم و گفتم😭😭😭😭😭😭
فکرم نمیکنم حرفای مامانم از دل شوهرم بره
خودم کردم ک لعنت بر خودم باد .
مواظب باشی دلسوز تر از مادر وجود نداره ولی نباید هر حرفی رو ب مادرتون بگین