2410
2553
عنوان

بیاین خاطرات حیوونی تعریف کنیم

| مشاهده متن کامل بحث + 1290 بازدید | 128 پست
من دو تا جوجه داشتم تو بالکن نگه میداشتمشون.یکیشون از بالکن افتاد پایین منم رفتم اوردمش و دیدم پاش ک ...

یعنی چی خشک شد

هیچگاه  نه  به کسی  بخندید نه  فضاوتش  کنید  هرگز   نمیدانید  شاید  روزی  شما  هم  در  همان  شرایط  قرار  بگیرید

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2456

ی توله سگ داشتم مامانم نمیذاشت بیارمش خونه حیوونیم رو میذاشتش تو باغ

ی شب بارون شدید گرفت این حیونی موند زیر بارون وجدانم نذاشت بخوابم مامانم ک خوابید نصفه شب رفتم حیاط و دزدکی اوردمش خونه و بغلش کردم تا گرم بشه

بعد ها هم ک بزرگتر شدم ب مامانم گفتم با دمپایی دنبالم کرد😁😁

دنیا را بغل گرفتیم گفتندامن است...                                  هیچ کاری با ما ندارد                                            خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم                                       آبستن تمام دردهایش شده ایم...ツ
اونجا ترکید اینجا جوابمو بده  موز صورتو زیاد نمیکنه؟  ۳ روز در هفته شب بزنه صبح بشوره؟

فکر نکنم مو زیاد کنه

ن س روز در هفته که نه گفتم عزیزم هروقت صورتت جوش زد بادستت اول اون جوش فشار بده ی کم اون چرک داخلش اون سفیده بیاد بیرون بعد هرشب تا ی هفته رو جوشت روغنو بزن قشنگ تا س شب ک بزنی خودت قشنگ متوجه کم رنگ شدن جای جوشت میشی بعد بزن تا بره 

خدایا تا پاکم نکردی... خاکم نکن..😔😔😔باردار نیستم تیکر رسیدن ب خواسته هامه البته امیدوارم همینطور بشه 😍😍برام دعا کنید اونی ک میخوام بشه الهی فداتون بشم ❤❤
2714
خروس خودش خودبخود جنگی هست ربطی به کار تو نداره😁

یه سریا شون کاری نداشته باشی کار خودشون رو میکنن

 اینا مثل برادر های قسم خورده جومونگ بودن کار دیگه غیر از حمله کردن نداشتن

یه بار کوچیک بودم واسم جوجه رنگی خریدن همه خوابیده بودن من داشتم نهار میخوردم جوجه ام دورورم داشت میچرخید خورد به نوشابه ریخت تو غذام اومد یکم خورد بعدش میدوید دنبالم 😐 خدابیامرز براثر مسمومیت نوشابه فوت شد

همہ چے درست میشہ 32ـُــــم همین مـاه ساعتِ 25:00
یه سریا شون کاری نداشته باشی کار خودشون رو میکنن  اینا مثل برادر های قسم خورده جومونگ بودن کار ...

ابجیم واسه خواهر زادم که کوچیک بود جوجه خرید جوجه اش که بزرگ شده بود شد یه خروس نوجوون. کاری به هیچکی نداشت جز پاهای ابجیم. اگر دامن میپوشید میومد پاشو نوک میزد. فکر کنم واسه توام همینطوره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687