همسایمون خانواده شوهرمو میشناخت زنگ زده بود به شوهرم جواب نداده بود بعد زنگ زده بود برادرشوهرم اوناهم فک کرده بودن ما دعوا کردیم باشوهرم منو زندانی کرده خلاصه اونقد فریاد زدم شوهرم یه لحظه شنیده بود اومد درو بازکرد.پسرهمسایه از بالاپشت بوم میخواسته بیاد خونمون ببینه چه خبره یعنی اگه میومد خیییلی بدمیشد🙈🙈🙈