2726
عنوان

نظرخواهی برای مدلینگ عروس

462 بازدید | 51 پست

تاپیک مدلینگ عروس رو دیدم یاد این قضیه افتادم گفتم نظرتونو بپرسم 


@آرابیرا‍ عزیزم شما هم بیا شاید بچه ها بتونن بیشتر راهنماییت کنن. ببخشید که دنباله تاپیکت تاپیک زدم, تو تاپیکت سوالمو پرسیدم اما کسی نبود جواب بده


من از بچگی برام مهم بوده تو زندگیم فقط یبار لباس عروس تنم کنم اونم شب عروسیمه. حتی تو ذهنم دلم نمیخواست قبلش پرو کنم ولی خب اون دیگه اجتناب ناپذیره. 


البته بعد عروسیم مشکلی ندارم بازم بپوشم اما اولین بارشو نمیخوام حسشو خراب کنم


حالا مشکل من اینه که بخاطر این حسی که توضیح دادم, فعالیتم محدود شده. دلم راضی نمیشه پیشنهاد مدلینگ عروسارو قبول کنم اما همین باعث شده کارم محدود بشه و از طرفیم درامدش وسوسم میکنه چون برای برنامه و هدفی که چندماه آینده باید عملیش کنم بشدت پول لازمم


واقعا بچه ها این حس من وسواس و افراطه؟ حس پوشیدنش تو عروسیتو خراب نمیکنه چون تجربه کردی پوشیدنشو؟ درامدش اونقدری هست که ارزش داشته باشه پا رو حسی که انقد برام مهمه بذارم؟ واقعا برام معضل شده میشه اگه تجربه یا اطلاعاتی دارین بهم بگین یا هرنظری که دارید؟ 


تا حدودی تونستم خودمو قانع کنم اما بازم ته دلم یطوریه. از یه نفر پرسیدم گف تو زیادی حساسی چون تو این شغل باید لباس عروسم بپوشی بالاخره. نظر شما چیه؟



ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

این چ وسواسیه اخه 😥

من‌مامانم ارایشگره و یادمه بچه بودم ارایشگاهش پر از لباس عروس بود

هرروز یکیشو میبردم خونه و صبح تا شب تنم میکردم 😆 باهاش صبحونه ناهار شام میخوردم 😆

ولی خود شب عروسی یه چیز دیگست 😄😍

 (    )

@آرابیرا

اگه اسمم دخی باکلاسه واسه اینه ک فراموش نکنم من زنی بودم ک اوج جوونیمو و شیطنتمو  گذاشتم پای شوهرم چه محبت ها ک نکردم از بهترین لباسها گذشتم از کمترین تا بیشترین خرج گذشتم تا بتونه ب خودش برسه بهترین ماشین خرید مغازه زد من از ارزوهام گذشتم تا ب ارزوهاش رسید 😔 اما جوابم این بود کتک فحش تهمت خیانت و بیرون شدن  از خونم😔 من مادر بودم نتونستم زندگی دخترمو تباه کنم چون پدر خوبی برای دخترم بود نخواستم در حقش ظلم کنم و زندگیش بشه پر از استرس و غم ...دختر من هم پدر میخواست هم مادر پس موندم اماااا شوهرمو از قلبم بیرون کردم الان من یه دخی باکلاسم 😍 انواع لاکارو دارم یه عالمه ماسک و کرم و اسکراپ  انواع لباسا رنگی رنگی یه دختر ژیگول و شیکم یه دختر شاد و خوش رقص دوستای خوب و پایه دور همی و مهمونی من حتی برای خودم کادو هم میخرم  من دیگه از چیزی نگذشتم من خودمو تو محبت کردن ب پای مردی ک لیاقت نداشته بود گم کردم من سخت درگیر شستن و روفتن و شوهر داری و پس انداز بودم خودمو از همه چیز انداخته بودم   ☹️اما الان  این منم یه دختر ک زندگیش واسه خودشو دخترشه😉 ک و ن لق بقیه ک باعث ازارم شدن 😝تنهایی و عشقه 
این چ وسواسیه اخه 😥 من‌مامانم ارایشگره و یادمه بچه بودم ارایشگاهش پر از لباس عروس بود هرروز یکیشو ...


اره فک کنم وسواس پیداکردم ولی چون از بچگی تو ذهنم بوده الانم صاف رفتم تو همین شغل برام مشکل سازشده


قانعم کن لطفنننن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز