سلام
این چند وقت حالتام فرق کرده بود سینه دردم شدید شده بود و تورم داشت . چندبار بیبی زدم و منفی بود و چون تنبلی داشتم گفتم حتما بخاطر همونه که پریود نمیشم. روزی که زدم منفی شد رفتم سمت جعبه داروها تا قرصای قاعده اورمو بخورم.ولی همسرم نذاشت گفت صبر کن شاید هنوز نشون نمیده . و منصبر کردم
یک هفته گذشت ....
دیشب تا خود صبح نتونستم بخوابم و استرس امروز رو داشتم صب که از خواب پاشدم رفتم دسشویی و بیبی رو زدم
اولش دیدم که انگار بازممنفیه !😢
دلم گرفت و اومدم بیرون حتی واینستادم جواب تست کامل بشه . وقتی پاشدم که برم جمعشون کنم چشمام خشک شد حتی نمیتونستمتکون بخورم . از ذوق و از ترس!
اومدم بیرون و گریه کردم نمیدونستم چیکار کنم ؟
این دومین بار بود که این احساسو داشتم . بارداری اولم اصلا خوشحال نبودم .چون نمیخواستمش و رفتیمسقطش کردم .ولی الان!!😁
خداروشکر میکنم شکرت خدایا که تواین بنده خطاکارت این هدیه بزرگرو دادی!
اینحال خوب نصیب همتون 😚😚😚