2733
2734
عنوان

خاطره بارداری تا زایمان من

16284 بازدید | 117 پست

بعد از ازدواجم حدود 9 ماهی که گذشت اقدام کردم برای بارداری. امید داشتم همون ماه اول باردار بشم و میگفتم حتما سالگرد ازدواجمو با نی نی جشن میگیریم. ولی چند ماه گذشت و خبری نشد. هر وقت عادت ماهیانه عقب می افتاد بالای سر بی بی چک منفی کلی اشک میریختم. تا اینکه رفتم دکتر و برام عکس رنگی نوشت و آزمایش هورمونی. عکس رنگی رو گرفتم و خدارو شکر چسبندگی و گرفتگی نداشتم. تو ازمایشام amh هم بود که نشون دهنده ذخیره تخمدانه. تو اینترنت راجع به این ازمایش خونده بودم و میدونستم چطوریه. شب قبل از خواب رفتم تو سایت آزمایشگاه و جوابمو دیدم. Àmh رو زده بود 0.8. عدد رو که دیدم دنیا رو سرم خراب شد. تا صبح گریه کردم. تصور میکردم که دیگه باید قید بچه رو بزنم و حسرت به دل خودم و شوهرم بمونه. بماند که تو این مدت چقدر حرف و کنایه از اطرافیان شنیدم. از درون میسوختم و سکوت میکردم و درد دلمو با خدا میگفتم و از خودش میخواستم.

پروسه درمانیم رو ادامه دادم و دکتر پیشنهاد iui داد. داروها رو مصرف کردم و رفتیم بیمارستان و انجام دادیم. چند روز مرخصی گرفتم و کامل استراحت کردم. تا بعدا افسوس نخورم که چرا مراقب ننبودم. 10 روزی گذشتو لک دیدم. یکی دو روز رو تو بلاتکلیفی و غصه گذروندم تا اینکه خواهرم گفت پاشو بریم آزمایش تا تکلیفتو بدونی. با اینکه تصمیم گرفته بودن کلا با بی بی چک قهر کنم ولی قبل ازمایش گذاشتم و جواب نامعتبر بود. این جواب یه کور سوی امید ته قلبم روشن کرد. گفتم خدایا یعنی میشه برم و مثبت باشه. تو ازمایشگاه لحظات سختی رو گذروندم تا جواب حاضر شد. همزمان با من یه خانم دیگه هم بود که ناخواسته باردار شده بود جواب اون مثبت و من منفی😢. و حکمت خدا موندم و گفتم حتما هنوز لایق مادر شدن نیستم. روزای سختی رو گذروندم ولی باز هم نا امید نشدم و باز رفتم دکترم. اینبار پیشنهاد ivf داد. چون برای ivf یه دکتر دیگه که بهتر بود برا اون وقت گرفتم و مدتی گذشت تا نوبتم شد.

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست

اون دکتر بهم گفت بخاطر ذخیره پایین iui اشتباه بوده و شانست پایینه و بهتره از تخمک اهدایی استفاده کنی. ولی من گفتم اول با تخمک خودم امتحان کنین. و تعهد گرفتن که با دوز بالا دارو بهم دادن حدود 70 تا آمپول زدم و 6 تا تخمک ازم گرفتن که 5 تا جنین داد. به خاطر مشغله کاری اون ماه انتقال ندادم و 3 ماه بعد قرار شد انتقال بدم. ولی با دارهای انتقال افتادم رو خونریزی شدید و کنسل شد. و لکه بینیم هم قطع نمیشد و عمل هیستروسکوپی انجام دادم. و انتقال شد 9 ماه بعد از تخمک کشی.

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست

 روز انتقال دوتا جنین برام انتقال دادن و گفتن 1 دونه هم از بین رفته و دوتاشو فریز کردن دوباره. بعد از انتقال کامل تو خونه بودم. خیلی سخت بود ولی اصلا نمیخواستم کوچکترین ریسکی کنم که نگیره. تو ماه رمضون بود هر روز قرآن میخوندم و چله زیارت عاشورا هم برداشته بودم و دعای نادعلی و مشلول میخوندم. دکتر گفت 21 روز بعد برو آزمایش. هر چی همه گفتن بی بی چک بذار ولی اصلا نذاشتم. دوست داشتم حداقل 3 هفته حس مادری داشته باشم و هر روز با بچم حرف میزدم. روز آز مایش رسید دل تو دلم نبود.آخرین روز چله عاشورا بود. از طرفی خوشحال بودم که تکلیفم معلوم میشه ولی از طرفی هم دلهره داشتم که باز نا امید بشم.جواب که آماده شد مسول آزمایشگاه در جریان درمانم بود چون زیاد رفته بودم آزمایش. گفت شیرینی ما کو. لحظه فراموش نشدنی بود. خدارو شکر کردم که بالاخره سختیام نتیجه داد.

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

دوره بارداریم هم خیلی سختی کشیدم. چند بار لکه دیدم و دو روز هم بیمارستان افتادم. 3 ماه اول رو آمپول میزدم و ماهای آخرم باز آمپول میزدم. تمام بدنم کبود بود و درد داشتم. به هر سختی بود گذروندم تا رسیدم به 36دهفته و 4 روز . رفتم دکتر ویزیت شدم و سونو کرد گفت همه چیز خوبه. و وقت داد برا 16 روز بعد که سزارین بشم. شب رفتم خونه و غذا خوردم و خیلی خسته بودم و حدود 11.5 رفتم بخوابم. دکتر برا یه کم ترشحات که داشتم پماد داده بود. پماد رو استفاده کردم و رفتم ک بخوابم. یه دفعه دیدم یه چیز داغ از بدنم خارج شد. اول فکر کردم پماد بیرون ریخته ولی دیدم که ادامه داره

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست

شوهرمو صدا کردم گفتم فکر کنم کیسه ابم پاره شده. اونم زنگ زد به مامانم و اومدن و رفتیم بیمارستان. هم آبریزش داشتم هم کمر درد شدید. دردا میگرفت و ول میکرد. تو بیمارستان معاینه کردن و زنگ زدن ب دکترم. اومدن و گفتن دکترت نظرش رو طبیعیه. جیغ زدم من طبیعی نمیخوام. گفتن دکتر میخواد باهات صحبت کنه. رفتم پشت تلفن گفت حیفه 4 سانت باز شدی. گفتم تو رو خدا پاشو بیا نمیتونم طبیعی و کلی التماسش کردم تا راضی شد و منو آماده عمل کردن. تو اتاق عمل پزشک بیهوشی گفت چون غذا خوردی بابد بیحس بشی. تا آمپول بیحسی رو زدن دکتر هم رسید و مشغول عمل شد. و بعد از 5 دقیقه صدای گریه بچه رو شنیدم. و اشکام سرازیر شد. پسرم بعد از سختی های زیاد اومد. بچه رو گذاشتن کنار صورتم. سرش داغ داغ بود. اشک میریختم و خدا رو شکر کردم. اونی که بچه رو نشونم داد گفت به منم دعا کن. همه اونایی که گفته بودن رو دعا کردم. درسته سختی زیاد کشیدم ولی بعد از سختیا به شیرینی رسیدم. پسرم الان کنارمه. از خدا میخوام که هر کس دوست داره این لحظه ها رو تجربه کنه

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست
به سلامتی بزرگش کنی 

ممنون عزیزم

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست
2738

خدا رو شکککر عزیزمممممم الهی عاقبت بخیر بشه گل پسرت😘

در گاوبازی؛ جایزه نفر اول به کسی تعلق می گیرد که نسبت به حملات گاو بهترین جا خالی را داده باشد!  نه به کسی که با گاو درگیر می شود ... در زندگی هم اگر گاوی به سمت شما می آید کنار بکشید...

منم به زودی میام خاطره بارداری و زایمانمو میگم انشاالله

قراره خدا برام معجزه کنه😍😍

من منتظره معجزه خدام

خوب شد زمان مختار فضای مجازی نبود وگرنه دار و دسته اوباش کوفه هشتگ میزدن:نه به اعدام شمر_نه به اعدام عمر بن سعد_نه به اعدام حرمله.🙌 (شهید آرمان و شهید عجمیان نحوه شهادتتان تا مغز استخوانم را سوزاند😓)
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687