سلام . شبتون بخیر دوستان . من یه زن سی و جهار ساله هستم یه بچه یک سال و هفت ماهه دارم ... از دست مادر شوهرم نمیدونم چیکار کنم از دست شوهرم نمیدونم چیکار کنم . امشب خونه مادرش بودیم بچه خورد زمین شوهرم شروع کرد داد و بیداد که تقصیر توئه و بعدش یه بحثایی که اصلا جاش نبود و بی ربط بود کلی جلوی مادرش بهم فحش داد کتکم زد و داد وهوار کرد مادرشمخودشو قاطی کرد هرچی دلش خواست گفت البته منم یه جاهایی کم اوردم و صدامو بلند کردم .... زنه برگشته میگه اگر زندگیتو دوست داری زندگی کن اگر نه تکلیفتو روشن کن این یعنی چی؟ به من گفت تو بچه منو بدبخت کردی و کلی چرت و پرت دیگه آخرشم من شدم مقصر تهشم گفت بچه مال ماست از خونه بابات که نیاوردی خیلی دلم شکست از شوهرم بیشتر که یه کلمه دفاع نکرد تازه وسط حرفای مامانش کلی بهم حرف زد و داد زد فقط پدر شوهرم نگرانمه و طرفمک میگیره اونم نبود چیکار کنم دنبال اینم که برم مشاوره از یه طرف میگم کاش برم یه جای دور زندگی کنم راهنماییم کنید اگر کسی هم مشاور هست کمکم کنه اگرم مشاور خوب میشناسید بهم معرفی کنید من ساکن اصفهان هستم ممنون.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مردای واقعی فقط باباهامون مردای جدید همشون اشغالن چه باید کرد...
اسم بابامو میارم آتیشی میشه بهم فحش داد جلوی مادرش ولی هیجی اندازه این دلمو نشکست که مادرش داد میزد و میگفت بچه منو بدبخت کردی خونشو تو شیشه کردی و صداش در نیومد شوهرم بهش گفتم ازت نمیگذرم
حیف ک مادر دلش نمیاد بچشو ول کنه بره وگرنه همون موقع بچه رو میزاشتی پیش باباش و همون مامان بزرگش ب ...
نفهم به من میگه بچه مال ماست از خونه بابات نیاوردی که ... به خدا فقط به خاطر بچمه که برگشتم خونه وگرنه میزاشتم میرفتم نمیتونم یه لحظه بدون بچه ام دووم بیارم
کثااااااااافت چقد درکت میکنم عزیزم منم چندوقت پیش دعوام شد بابای کثافتش نه دراین حد ولی چندتاچیز ب ...
میدونی چیه بدبختی اینجاست تا حرف بزنیم میگن بروخونه بابات قانون مضخرفمونم که طرف اوناست بچه رو میدن به اونا مادر فولاد زره هم که فرمودن بچه مال ماست انگار نه انگار من نه ما توشکمم نگهش داشتم تر و خشکش کردم من شیرش:دادم شب تا صبح مریض بود من بالای سرش:بودمکثافت دلم میخواست لهش کنم ولی چندتا داد سرش زدم دلم خالی شد هرچند درست نیست ولی دلم خنک شد
منم پدرشوهرم هی گفت و گفت دیگه طاقت نیاوردم گفتم ساکت که گفت با من بودییییییی؟شوهرم حمله کرد بهم&nbs ...
واقعا خدت صبر بده از زن مظلوم تر نداریم ... مادرش انگار نه انگار که خودشم زنه جالبه که یه دخترم داره که شوهر داره مادر خدابیامرز من میگفت آدم دختر دار نه باید پشت سر دختر کسی حرف بزنه نه باید بد دختر کسی رو بخواد که سر دخترش میاد .... به من میگه خانواده تو باید همه کار بکنن چدن گوشتشون زیر دندون دیگرونه.احمق نفهم