من مامانم زیرش یه پارچه پهن میکنه بعد شیوید یا هر سبزی دیگه رو روش قشنگ پهن میکنه بعد روی سبزیا باز یه پارچه طوری میندازه.....دور طوری رو یجوری با هر چی شد فیکس میکنه که باد تکونش نده...بعد پنکه جلوش روشن میکنه...ازین پنکه زمینیا
به سرم سایه ی ایوان و امان نجف است... دل من تنگ علی، تنگ اذان نجف است...