سلام....البته خیلیم خلوت نیس...یجورایی محدود شده از وقتی بچه دار شدم
...دوس دارم سرم شلوغ باشه مثه خیلی از زن های دیگه که انجمن دارن تیم کوه نوردی دارن...یا یه هنریی بلدن و گروه دارن و ب سمت پیشرفت قدم بر میدارن..خیلی دلم میخاد ولی حیف فقط توو خونم...نه تیمی نه گروهی نه هنریی ...هیچی.....
ای خواهر بچه ی من فقط باید پیش اشناها باشه غریبه ببینه انقد گریه میکنه ک بالا میاره
عزیزم کم کم ببرش یاد میگیره چجوری ارتباط بگیره سه دفعه بزار پیش یه اشنا یه دفعه ببر خانه بازی تا کم کم عادت کنه و ترسش بریزه باور کن اون بچه به یه مادر شاااااد و سرحال و مادری که پیشرفت میکنه و توی جامعه حرفی واسه گفتن داره بیشتر احتیاج داره تا مادری که عمر و جونی و طراوتشو خرجش میکنه اخرم افسرده و داغون میشه که عمرم رفت هیچکاری نکردم اشتباهی که مامانا و مامان بزرگامون به خاطر بزرگ کردن بچه هاشون کردنو ما دیگه نکنیم