مادر شدن چه حسیه

ببین میخای یه چیز خوشمزه ی خونگی بخوری باید کلی جون بکنی پولشو در بیاری بعد کلی وقت و انرژی بزاری درستش کنی اونوقت لذت خوردنش نهایتش نیم ساعته اما لذت میبرررری  و میچسبه بهت و حالتو جا میاره بچه داشتن اینجوره😁😄 دیگه نمیدونم چجور بگم قابل درک باشه

يه حس فداكاري خيلي شديد مياد سراغت كه خودتم ديگه نميتوني خودتو بشناسي مهموني دعوت ميشي ميتوني بچه رو هم نبري و عشق و حال كني ولي ترجيح مييدي بموني پيشش تو خونه و قيد خوش گذروني و بزني خيلي عجيبه

علاقه وملاقه ما به بچه قبل ازدواج بود.بعدش دیگه شدخواسته.خدا هم داد.از صبحه مخم گوزیده از دستشون😂😂😂😂

سلام،من هنوز اقدامي به مادر شدن نكردم،معلوم هم نيست اقدام كنم يا نه كُلاً!

ولي،مي دونم كه مادر شدن يه حسيه كه ديگه براي خودت نيستي،

و خيلي بايد در هر چيزي از خودت بزني و بگذري و به قول معروف از خود گذشتگي زيادي مي خواد.

مادر شدن يعني هميشه استرس داشتن،نگران بودن،مسئوليتِ بي پاياني داشتن و خيلي چيزهاي ديگه كه به نظرم واقعاً سخته و حتي ترس هم داره!

شمارهم ايشالاه وقتي ازدواج كردي،تا وقتي كه مطمئن نشدي بچه دلت مي خواد،بچه دار نشو! 

اسم بچه میاد مو به تنم سیخ میشه،هفتاد روش جلوگیری دارم

من عاشق اتفافا بچه های کوچیکم همین وابستگیشون مثل کوالا بهم بچسبه و با چشمای درشتش نگام کنه

شیرینترین و سخت ترین حس دنیاست

با اینکه بچه ندارم ولی خیلی قشنگ گفتی   من خوووب حس کردم

من فعلا بچم اینقد اذیتم کرد از هرچه بچس حالم بهممیخوره از ساعت ده نیم تا دوازده و نیم یه بند جیغ وگریه هی سرشو میکوبونه به تخت و زمین منهم اعصابم داغونه ازدستش زدمش دیوونم کرد یه سالشه

الان خوابید برم یه نهار درس کنم ظرف بشورم کلی کار دارم

اصلا خوب نیس،عاقل باش حرف گوش نکن بچه نیار

عالييييييي 

در عين حال سختتتتتت

قابل توصیف نیس انگار قلبت دو تیکه میشه یکی در تو و دیگری در بچه ت

😘😘😘عزیزممممم 

من خیلی اذیت میشم و دست تنهام و بعضی اوقات دلم میخاد خودمو فریزر کنم از دستش😁امااااااا وااااااااای از غذا خوردن و تاتی کردن و خندیدن هاش و صبح ها بوسم میکنه و ....کل خستگیام در میره 

از ساعتی که بفهمی بارداری دیگه تمام وجودت واسه اون میشه شب و روز نداری که سالم بغلش کنی و اتفاقی براش نیوفته