چندین سال پیش خواهرم بایه مرد فرارکرد.یه بچه آورد ازش.باکلی کشمکش و بدبختی جداشدن.بچه رو خودش نگه داشت...رفت توکارخلاف افتادزندان بچشو مانگه داشتیم.چندین تا شوهرکرد جداشد.الانم تهرانه بایه افغانی فرارکرده.بچشم گذاشته پیش شوهرقبلیش.اونم فرستادش پیش مامانم...مامانم یه زن تنهاست و پیره.شرایط نگهداریشو دیگه تداره....بردنش خونه بابای واقعیش اونام به نیم ساعت نکشیده پسش آوردن😥😭😭😭😭 بچه میگه خجالت میکشم بیام تو منو برگردونین رودهن...ابراهیم( شوهرقبلی ابجیم)گفته نگهت میدارم اگه نگهت نداشتن.... خودشم چون بدتربیت شده دروغگو و یکم دزد باراومده...
خیییییلی داغونم.براش دعا کنین....نمیدونم چیکارکنم😭😭😭😭😭