اومدم یکم درد دل کنم درسته همه تاپیک خواهر مادر شوهری میزنن ولی هدف ام پر بازدیدی نیست ی موضوعی ی حرفی منو شدیدا عصبی میکنه ....
من ی خواهر شوهر دارم که نمیگم بده ولی ی حرفش منو عصبی میکنه من بچه ندارم و در انتظار ام بعد خواهر شوهر بزرگم ی بچه داره ۱ سال و نیم اش هست بیشتر اوقات همو میبینیم و منم بچش دوست دارم خیلی ام شلوغ هست بعد ی روز من گفتم وای جقدر شلوغ قند عسل سرم رفت یهو خواهر شوهرم گفت ان شاءالله ی بچه ای داشته باشی خدا بهت بده ک شر ترین بجه رو زمین باشه هی اذیتت کنه عذاب ات بده از بس تنبلی فلانی 😔😔😔 هر دفعه منو میبینه بهم میگه تنبل فلان مثلا میگم میخوام ناهار واسه شوهرم قیمه درسا کنم میگه کار های زیادی میگی میکنم ولی هیچکدوم عمل نمیکنی اراده ام شدید ضعیف میکنه مثلا خونم تمیز میکنم زنگ میزنه میگم تمیز کاری میکنم میگه این همه وقت والا من ۳ تا خونه تمیز میکنم . تو خونم سوسک مورچه هست خونشون رطوبت داره واسه اون بعد بهم میگه چون تو کثیفی میاد چرا پایین سوسک نیست بالا هست میگه ب خونت نمیرسی میرسم ی حرف دیگه میزنن
من ۱ ماهی نماز هام سروقت میخونمم میگه باور ندارم ۲ ماه کامل بتونی نماز هات بخونی از بس تنبلی فلانی 😠
خونه خواهر شوهرم ک دعوت باشیم اون که بجه کوچیک داره خب بعد خونش مثل کوزت کار میکنه ظرف بشور بساب خشک کن جمع کن غذا درست کن خونه من ک بالاشونم میاد مثل خانوم میشینه هیچ کاری هم نمیکنه؟ اون وقت انتظار داره من خونه مادرشوهرم براشون کار کنم زااارت تو خواب ببینن
بخونیم ادامش بنویسم