2410
2553
عنوان

شوهرم چرا اینطوری کرد؟😐

375 بازدید | 21 پست

رو تخت داشتیم بگو بخند میکردیم بعد دیدم داره مرموز نگاه میکنه یهو منو از تخت پرت کرد پایین

افتادم روموکت سرم  وزانوم داغون شدن..خصووصا زانوم اصلا نمیتونستم تکون بدم زانومو یه داد بلند کشیدم بلند گریه کردم..بعد یه دیقه ک خوب شدم مثل اسکلا زود پاشدم باز نشستم روتخت..

خودمو خیلی کنترل کردم که بهش هیچی نگم و هیچیم نگفتم حتی چپ چپم نگاش نکردم..(قصدش فقط شوخیه اینو مطمئنم)

وقتی زمین افتاده بودم اومد طرفم..ترسیده بود بدجور..بعد ک پاشدم اومدم زیر تخت رفت زیرلحاف چشماشو بست😐

چرا آخهه؟؟من بودم کلی میرفتم منت کشییی😕

تمام شک من به معجزه، باتو محکم تر از باور شده🤰

اعتراضم کردم گف از دست خودم ناراحتم

و نمیتونم هضم کنم چرا انقد بلند داد کشیدی صدات از خونه رفت بیرون😕یه دیقه بعد خوب شدی دیگه😕😑

تمام شک من به معجزه، باتو محکم تر از باور شده🤰

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2456

دغدغتون توحلقم

اگه میخوای سقط کنی یه کم فک کن ببین بیشترازخدامیدونی صلاح خودتوچیزی روبه زورازخدانخواه وهدیه ای روکه خودش بهت میدرم برنگردون حتماصلاح دونسته همه ی ایناروتجربه کردم که میگم یه کم فک کن به حرفام هیچ وقت سقط نکن هیچ وقت
خندم گرفت به حرفت که گفتی مثل اسگولا بلند شدم نشیتم رو تخت😆😆😆😆😆


والا آخه مجبوری زرتی پاشی 

یکم ادا در بیار دیگ😕

تمام شک من به معجزه، باتو محکم تر از باور شده🤰
2714

عجب بیشعوریه 😂

میگم زشت نیست یه اقایی هزار و اندی ساله منتظره ۳۱۳ نفره؟😔😔😔 .... روزی میاید از سوی مهربانی ... بیاین همگی دعا کنیم تا زودتر بیاد ... الهم عجل لولیک الفرج ... 

چرا ۲بار میپرسی😐😐چیز مهمی که نیست😟

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

چه تایپیکی با چه موضوع مسخره ای

وقتی دهه هشتادی ها بریزن سایت دیگه بهتر از این نمیشه

وقتی  برات  مهم نیست اطرافیانت  درموردت  چه فکری  میکنن  یعنی به سطح  خطرناکی از آزادی رسیدی 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز