2733
2734
عنوان

همین الان پلیس ریخت تو خونه همسایه طبقه پایینمون و زنه و ...

| مشاهده متن کامل بحث + 3949 بازدید | 115 پست
اینم به شوهر من نظر داشت شمارشو گذاشت رو شیشه ماشین شوهرم...شوهرم بهم گفت  صداشو ضبط کردم   ...

خاک تو سرشون

واقعا به کسی مربوط نیس،ولی خب جدا شین بعد برید پی این کارا

شوهر بدبخت سرکار در حال جون کندن خانوم در حال لاس زدن و.....😑😑

پرندگانی که در قفس به دنیا آمده اند….                                    پرواز را یک بیماری میدانند…🕊
مطمئنن شوهره خودش دام و پهن کرده مچ زن بدبختشو و آتو بگیره این مردها خیلی خبیثن برای رسیدن به اهدافش ...

تف به ذاتش اگه این بوده باشه‌

لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*  

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خاک تو سرشون واقعا به کسی مربوط نیس،ولی خب جدا شین بعد برید پی این کارا شوهر بدبخت سرکار در حال جو ...

دقیقا شوهرش رو دیدم به خدا چه مردی چیزی کم نزاشت

اما بگو چطور باوجود  دوتا دختر این کارو کردی

بعد میدونست تازه عروسم رحم نکرد به زندگیم

2731
خداییش زنی که پسر بیاره خونه خیلی خفنه اخه چطور نمیترسن 🤔🤔🤔


ترس نداره ... بپرس همسرش چی براش کم گذاشته , که به این نقطه رسیده !


یا بپرس چی شده به این نقطه رسیده و چه نوع تربیتی رو باید از خانوادش می گرفته و نگرفته


کلا ترس چیز خاصی نیست توی معادلات پیچیده ی بشری !!!


دقیقا شوهرش رو دیدم به خدا چه مردی چیزی کم نزاشت اما بگو چطور باوجود  دوتا دختر این کارو کردی ...

خدا هدایتش کنه

پرندگانی که در قفس به دنیا آمده اند….                                    پرواز را یک بیماری میدانند…🕊
اگه اونجوری بود چرا هر دو تاشونو بردن؟ هر کدومم تو یه ماشین انداختن؟ تابلو دیگه

تابلوعه خیلی. در صورتی که بخدا اصلا دوست ندارم اینطور چیزی باشه. به هر حال تو ساختمون ما هستن. ای بابا. والا باید جمع کنیم بریم.

لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*  
2738
چرا شما برید؟؟ اون زنه لجنو از اونجا بیرون کنید

باید دید چه اتفاقی میافته. اصلا قراره برگردن تو این خونه؟ الان زنه رو چیکار میکنن اگه خطاکار باشه؟؟

لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*  
والا دقیق نمیدونم فکر کنم شلاق میزنن و جریمه نقدی میکنن

زندان و اینا نمیره؟ خدای من!! چی بود نصفه شبی.. چه حس بدی بهم دست داده. فردا چیزی شنیدم میام براتون تعریف میکنم. 

لحظه دیدنت انگار که یک حادثه بود/ حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت.سیب را چیدمو و در دلهره دستانم/سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارمو در دام افتد/گفت یک دو ولی افسوس ۳ را دوست نداشت*آقای جوینی*  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687