شوهرم رفته بود عضو این گروه ها ک اعضا برا کارای بدو اشنایی با هم در ارتباط اند یه چند روزی بود...من قایمکی رفته بودم سر گوشیش و دیدم...قبلا عضو این گروه ها بود ک عکس و فیلم میگذاشتن الان اون گروها دیگه نبود فقط این گروهه بود...من گفتم شاید لینک یه دونه همون گروه ها را میخواد ک عضو این گروه شده...امروز دیدیم داره تو گروهه میام میده...بعد ک خوابید رفتم سر گوشیش دیدم...پیام داده به یک خانم مجرد یه متاهل جهت اشنایی و دوستی سالم بیاد پی وی...دنیا رو سرم خراب شد...بعد ک بیدار شد دعوا راه انداختم از بس اهصابم خورد بود اول ک حاشا میکرد...بعد خودش گفت برو سر گوشیم ببین چیزی ندارم منم رفتم و از بین هزاران پیامی ک تو گروهه اومده بود پیامشا نشونش دادم از ترس داشت میمرد..بعد ک دید اوضاع گنده گفت برا یکی میخواستم...تا اخرم همینا گفت من مجبورش کردم از گروهه بیاد بیرون...بچه دوماهه دارم...همه چیزاش تا الان خوب بود مهربون به فکر زندگی...مسءولیت پذیر واقعا فکرشا نمیکردم...طهر بدجور دعوا داشتیم...چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟
خدا جونم من پول نمیخوام، آرامش میخوام، میدونم باعث و بانی ب هم خوردن آرامشم خودمم، میدونم تو خیلی خواستی جلومو بگیری و من هی اصرار کردم، ولی تو بزرگی، خدایی، ببخش و کمکم کن. یه صلوات برای آرامش داشتنم میفرستید؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.