2726
عنوان

درد دل خواهرانه

791 بازدید | 50 پست

بچه ها خیلی ناراحتم خیلی 

ما چندماه بعد از عقدمون با هزار بدبختی پول جمع کردیم که خونه بخریم پولمون به یه خونه هشتاد نود متری تو شهرک های اطراف شهر میرسید ولی مادرشوهرم و شوهرم هی نشستن گفتن بیاین یه خونه بخرید اینجا شریکی با برادرشوهر بزرگم که مجرده 

هی گفتن و گفتن که اون پول جمع نمیکنه و وادارش کنید خونه بخره و..

خدایا بخاطر معجزه ی قشنگت هزاران بار شکر    


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

خلاصه خریدیم ما یکم پولمون کم بود ولی پول داشتیم اما برادرشوهر م هیچی پول نداشت رفت همه رو‌ وام گرفت البته از ماهم اکثرا وام بود خلاصه ما یکم پول کم آوردیم چون تازه هم عقد کرده بودیم و خرج عقد و...

خدایا بخاطر معجزه ی قشنگت هزاران بار شکر    
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز