2726

ما چون آشنا بودیم از قبل من آماده ی دلقک بازی بودم ولی شوهرم خیلی جدی شده بود یهو

گفت من ورزش و هیئت برام خیلی مهمه هیچوقت نمیزارم این دوتا رو ازم بگیری...

من خرم هیچ شرط و شروطی نداشتم انگار من رفته بودم خواستگاری😒😒

زن داداشمم میگه داداشم بهش گفته هیچوقت حاظر نیستم تحت هر شرایطی با خواهرامو مادرم قط رابطه کنیم...

شما چیا گفتیددددد چی شنیدید😅


مگه چی میشد که بشه خدا جون....😔 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

ما باهم صحبت نكردين چون دوست بوديم هانواده هام درجريان بودن



اما دوستم فقط يه سوال پرسيده بود غذاچي دوس ندارين 

پسرم گفته بود قورمه سبزي😂

الان پنج ساله هفته اي يبار قورمه سبزي ميپزه به خوردش ميده به زور

خوشبخت کسی نیست که مشکل ندارد بلکه کسی است که بامشکلاتش مشکلی ندارد

ماام کلی دوست بودیم ولی قرار بود اون روز جدی حرف بزنیم . 

شوهرم گف سهتا شرط دارم ک برام مهمه یکی اینکه هروققققت من اراده کنم باید برقصی برام . دو اینکه هیچوقت بهم دیگ نباید بی احترامی کنیم و سومی اینکه از امروز به بعد هرچی ک کنار همیم میخوریم نصف نصفه . از روز خواستگاریم همه چیو نصف خورد بعد ک رقتن من بقیشو خوردم 😂😍

منم شرطم این بود ک باشگاشو ول نکنه . بقیه شرطامم تو طول دوستی و بیش خانواده ها تو خواستگاری گفته بودم . 

بعدم سلفی گرفتیم 😁😍

و بغل و بوس 

اگر کسی کودک استثنایی رو میشناسه ک علاقه به زبان داره و تهرانه بگه ❤
شوهرم گفت مادرم یه زن ساده و آرومه. آزارش به مورچه هم نمیرسه. به جان خودم همون چندساعت بعد از عقد شی ...

وایییی اره اولاش خودشونم فکر میکنن مادرشون فرق میکنه مادرشوهر نمیشه😐😐

مگه چی میشد که بشه خدا جون....😔 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730